داکترعبدالرشیدجانباز
هگل٬ فیلسوف تاریخ و فلسفه ٬ معتقد بود که آزادی جوهر حیات است
آزادی تحفه خداوند و حق طبعی هر انسان است، ازادی یعنی آزادا نه اندیشیدن،آزادی یعنی زندگی کردن برای رسیدن به هدفی که درست باشد ، آزادی یعنی لذت بردن از زندگی در راهی درست و منطقی ان ، آزادی یعنی احترام گذاشتن به اعتقادات انسانها ، آزادی یعنی فرق نگذاشتن بین ا نسان ها با هر رنگ پوست و نژادی که دارند ، آزادی یعنی همه به یک ا ندازه از منابع طبعی سرزمینش بهره بردن ، آزادی یعنی داشتن جهان واحد و مملو از صلح و دوستی ،
آزادی امکان عملی کردن تصمیم هایی است که فرد یا جامعه به میل یا اراده خود میگیرد. اگر انسان بتواند همه تصمیم هایی را که میگیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون ا نسان ها به طور اجتماعی زندگی میکنند، نمیتوانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگراجتماع میانجامد. به همین سبب است که هر جامعهای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادیهای افراد آن جامعه میشود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادیها به وجود میآورد، قا نونها و مقررات جها نی نیز آزادی های مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آن را در جامعه جها نی معین و مشخص میکنند. تلاش و مبارزه انسانها در طول تاریخ زندگانی او همواره برای بدست آوردن آزادی مشروع و رهایی از قید و بند فرما نروایان ستمگر و زورمندان بوده است.
جوامعی که توانسته اند بر حاکمان خودکا مه پیروز شوند و حکومت های فردی و استبدادی را برا ندازند، از آزادیهای فردی و اجتماعی زیادی برخوردار شده اند.
امروزه با اینکه اصول آزادیهای فردی و اجتماعی در جامعه کنونی جهان معین شده اند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادیها که بر قانونها و اعلامیه ها نقش یا فته اند در نظام ها و حکومت های سیاسی گوناگون جهان به سود مردم عملی شوند. شکلهای تازه استعمار و وابستگیهای سیاسی ، اقتصادی ، نطامی و فرهنگی بعضی از کشورها به قدرت های بزرگ سبب محدود شدن و حتی از بین رفتن آزادی های فردی و اجتماعی در این کشورها شده است.