سی و سه سال از شهادت نور محمد تره کی

سی و سه سال از شهادت نور محمد تره کی میگذرد
د خلکو زور د خدای زور دى
 نور محمد تره کی فرزند نظرمحمد تره کی به تاریخ 23 سرطان سال 1296 هجری شمسی در سور کلی ولسوالی ناوه ولایت غزنی در یک خانواده فقیر کوچی تولد یافت . موصوف بعد از فراغت از مکتب ،یکجا با برادرانش به کندهار و بعدا به کویته جهت ادامه تحصیل و کا ر رهسپار گردید.
تره کی بخاطر تامین معشیت زندگی خود و فامیل اش، شامل کار در شرکت پشتون و بعد ها بحیث نماینده این شرکت به شهر بمبّی هند رهسپار گشت. تره کی در زمان اقامت و کار خویش در هند به تحصیل خویش در کالج شبانه ادامه داد و به اموزش زبان انگلیسی پرداخت. زند گی در هند، تغییر کلی در روان تره کی ایجاد نمود وبرا ی اولین بار با افکار ضد استعماری آشنا شد. تجربه هند ، تره کی را وا داشت تا شیوه زنده گی خویش را تغییر دهد. وی درین راه از پیوند فکری خویش با حزب کانگرس هند که در آنزمان یک حزب ضد استعمار و چپ گرا بود استفاده نمود. موصوف درین زمان نیز به فعالیت های ادبی وژورنالیستیک اغاز نمود.
نور محمد تره کی در سال 1316 (1937) بوطن باز گشت. این بازگشت از لحاظ ماهیت و شکل به مهاجرت های قبلی فرق داشت. این بار او مصمم بود تا افکار آموخته در هند را در وطن خود به هموطنان خویش انتقال دهد. تره کی بزودی در حلقات ژورنالیستیک، نام و جایی خوبی کمائی کرد و در اداره مطبوعات کشوربه کار آ غاز نمود. موصوف در اوایل کار نویسندگی، در مجلات و روزنامه های کابل مقاله می نوشت و در زمان انتشار جریده “خلق” ، صاحب امتیاز ان بود.در زمان ظاهر شاه، تره کی مدير عمومی آژانس باختر بود، که در این زمان سفری نیز به تهران داشت و در جمع شماری از دبیران خبر و کار کنان خبرگزاری پارس (خبرگزاری دولتی ایران) و مدیران مطبوعات، پیرامون نقش مطبوعات در زندگي مردم و روش های مؤثر کار ژورنالیستیک سخنرانی کرد. سخنرانی تره کی در تهران نشان داد که وی کار شناس ماهر و با تجربه مطبوعات و استاد چيره دست روش های کار روزنامه نگاری بوده است.
محترم درمحمد وفاکیش یکتن از ژورنالستان برجسته ومتعهد کشور در اثر خویش بنام لیسانسه با سواد در مورد نورمحمد تره کی چنین مینوسد ” …همچنان برای استفاده موثر از مطبوعات به نفع تبلیغ و توضیح اهداف دولت، من ، نورمحمد تره کی را در میان زعما و روئسای دولتهای افغانستان؛ یگانه فردی یافتم که سعی مینمود تا با مطبوعات ارتباط مستقیم و بلا واسطه داشته باشد. من طی مدت کار کرده گی ام بحیث مدیر مسوول روزنامه انیس چندین بار شاهد ارتباط مستقیم تیلفونی آن به دفتر روزنامه بوده و چند بار برای شنیدن نظرات وی در مورد چگونگی کار روزنامه برای ملاقات به دفتر او فرا خوانده شدم. حتی وی برای بحث کردن روی چند و چون روزنامه های مرکز مدیران مسئوول روزنامه ها را برای صرف نان چاشت دعوت و با انها مسایل مربوط به نشرات را صمیمانه در میان میگذاشت. چنانکه در یکی از این روزها پیامی برای صرف نان چاشت با رئیس دولت دریافت داشتم. به وقت موعود او را با مدیران مسئوول روزنامه های کابل تایمز، هیواد و انقلاب ثور در اطراف میز نان نشسته دیدم. من با جمع پیوستم که امین نیز داخل سالون شده و نزدیک نورمحمد تره کی نشست و بعد حفیظ الله امین رویش را به ما نموده گفت : روزنامه هاییکه از ولایات به دفتر ام میرسد از کیفیت لازم نشراتی برخوردار نیستند، نظر من اینست که نشرات این روزنامه ها قطع و بجای ان تیراژ روزنامه های مرکز بلند برده شده و به وزارت ترانسپورت وظیفه داده شود که سر وقت روزنامه های مرکز را به ولایات انتقال دهد.
نور محمد تره کی رویش را به او نمود گفت: روزنامه های ولایات مختصات و تاریخ خود را دارند که روزنامه های مرکز جای گزین انها شده نمیتوانند. از طرف دیگر یک دولت با محتوی اقدامات دموکراتیک، مربوط به تعداد روزنامه ها است نه به محدود ساختن انها. من ضمن تائید فرموده تره کی صاحب افزودم که قطع نشرات روزنامه های ولایات اثرات ناگوار تبلیغاتی را علیه دولت ببار میاورد و انعکاس مسدود شدن ده ها روزنامه در افغانستان دلیل قاطع برای سوق دولت در جهت محو ازادی بیان خواهد بود. “
محترم علی گل پیوند، نخستین مدیر مسئوول روزنامه د ثور انقلاب در یکی از مصاحبات خویش با رادیو بی بی سی میگوید: تره کی صاحب به مسولین رسانه ها همیشه توصیه میکرد که” باید روحیات مردم در نظر گرفته شود و امیدوارم که خواستها و سوالات مردم منعکس گردد و با روحیات مردم اشنا باشید. در ان وقت، کتاب ام بنام” رقاصه پیر”چاپ شده بود، جلد اول انرا به تره کی صاحب دادم که در جای از کتاب نام لینن بکار رفته بود. تره کی صاحب برایم گفت که بهتر میبود که این نام ( لینن) را بکار نمیبردی، مردم ما با این نام حساسیت دارند. ما نمی خواهیم که اهداف بسیاربزرگ و ارزشمند خود را با استعمال اين کلمات خراب نمائیم.”
تره کی ، یک مرکز ترجمه ای به نام “دارالترجمه نور” در کابل تاسیس کرد و در دفتر نمایندگی سازمان ملل و اداره همکاری اقتصادی آمریکا، به عنوان مترجم فعالیت داشت. موصوف در نوشتن داستان نیز توانایی داشت، وی بنيان گذار مکتب رياليسم ادبی در کشور بود . آثار جاودانی چون « د بنگ مسافري » ، « سپين » ، « څړه » « سنگسار » و غيره بر علاوه زبانهای رسمي کشور ، بل در کشورهای خارجی بزبانهای مختلف نٍيز اقبال چاپ يافته است . چندين اثر دیگر او به نام مستعار سورگل منتشر شده است.”عروسی من در خیبر”، “خاطرات جنگ چرچیل” و “نطق ویشسنگی دریونو” از آثاری است که تره کی آنها را ترجمه کرده است.
فعالیت های سیاسی:
اولین فعالیت سیاسی نورمحمد تره کی، از دوره صدارت شاه محمود خان شروع شد، وی به مثابه يکی از مؤسسين حزب “ویش زلمیان” (جوانان بیدار) مقالاتی با لحن رادیکال در جریده ” انگار” که ارگان نشراتی همین حزب بود، می نوشت.. در نخستین کنگره حزب دموکراتیک خلق افغانستان بتاریخ 11 جدی 1343که در خانه نور محمد تره کی تدویر یافته بود ، موصوف بحیث منشی عمومی حزب انتخاب گردید.
شخصيت سياسی ، نويسنده و ژورنالست پراوازه کشور عبدالحميد مبارز در کتاب خويش “تحليل واقعات سياسی افغانستان ۱۹۱۹-۱۹۹۶ “مينويسد : « حزب ويش زلميان توسط قاضی بهرام محمد رسول پشتون ، نورمحمد تره کی ، عبدالحی حبيبی ، عبدالهادی توخ ، ګل پاچا الفت ، عبدالرؤف بينوا ، غلام حسن صافی ، فيض محمد انگار و محمد ابراهيم خواخوږی بوجود آمد . در اوايل سال ۱۳۳۰ ويش زلميان امتياز جريده انگار را به مديریت مسؤل فيض محمد انگار حاصل کرد . ولی زير پرده تمام امور اداره جريده مذکور بدست نورمحمد تره کی قرار داشت . وقتی عصرانه از کار رسمی در رياست مطبوعات فارغ ميشد مستقيمأ به اداره انگار ميرفت و نشرات جريده را هدايت ميکرد . »
صداقت و تقوای سياسی ، روح مبارزه جويي ، فداکاری و جان نثاري، تواضع و خدمتگذاري به وطن و مردم ، تره کی را از سایر رهبران سیاسی افغانستان متمایز میساخت. موصوف، قادر بود که مسایل بغرنج و پیپچیده سیاسی و اقتصادی را بزبان عام فهم به مردم توضیح دهد و در مسایل ملی و بین المللی منافع ملی مردم خویش را در محراق سیاستگذاری ها اش قرار دهد . پیروزی قیام هفت ثور 1357 که دران یک روبل و یک دالر کسی بمصرف نرسیده بود، نقش تره کی را بمثابه یک رهبر مستقل، دموکرات و مردمی در سطح ملی و بین المللی تثبیت نمود.
محترم محمد اقبال وزیری در کتاب اش تحت عنوان ” د ثور پا څون د کي جي بي دسيسي او شوروي ير غل” در مورد نخستین ملاقات رسمی نورمحمد تره کی با جانب شوروی چنین مینوسید ” درین نشست نور محمد تره کی یاد اور شد: شرایط کشور ما بطور مشخص حوادثیکه چند روز پیش از هفت ثور در کشور ما صورت گرفت، ح.د.خ.ا را بر ان داشت که دست به قیام بزند که این قیام منجر به انقلاب گردید. این انقلاب مختصات افغانی خود را دارد. ما برای ساختن جامعه با سعادت فردا برای مردم ما به مساعدتهای بی غرضانه اقتصادی نیاز مبرم داریم. ما در اولین پیام خود به مردم افغانستان و جهان اعلام داشتیم که ابعاد دوستی ما با کشور های جهان به تناسب به معاونت اقتصادی است که که درین مقطع خاص تاریخی به کشور ما مینمایند. مطمئن ام که دولت شوروی منحیث حامی نهضت های انقلابی در سراسر جهان درین زمینه کمکهای دوستانه و برادرانه شان را از ما دریغ ننمایند. درین موقع برژنف صحبت نور محمد تره کی را قطع و رویش را به او کرده گفت: مساله کمک و دوستی را کنار بگذار ، اختلافاتی را که با دولت شوروی دارید مطرح نمائید. نور محمد تره کی از مداخله بی موقع و سوال برژنف چنان بر آشفت که بیانیه اش را قطع و خود را اماده ساخت که در برابر او از خود عکس العمل نشان دهد که ناگاه امین که کنار نور محمد تره کی نشسته بود رویش را به جانب برژنف دور داده طور جدی گفت: ما با اتحاد شوروی کدام اختلاف سیاسی نداریم. اگر چانب شما با جمهوری دموکراتیک افغانستان کدام اختلاف دارد آنرا مطرح نماید. برژنف به جانب همراهانش دیده به سوال امین پاسخی نداد. سپس نور محمد تره کی دوباره زمام سخن را بدست گرفته افزود: در کشور ما انقلابی به پیروزی رسید که در پیروزی ان روبل و دالر کسی به مصرف نرسیده ، ما به این جهت به دعوت شما با آمدن به مسکو پاسخ مثبت گفتیم، تا ضمن این مسافرت، مساعدتهای اقتصادی شما را به کشور ما که سخت به ان نیاز دارد جلب کنیم، حال که این مطالبه به شما خوش ایند نیست ، ما حرف بیشتری به گفتن نداریم. نور محمد تره کی بدون انکه منتظر پاسخ برژنف بماند به قصد ترک جلسه براه افتاد ، سایر اعضای هیات افغانی نیز به منظور ترک جلسه از جا های شان برخاستند. درین موقع پاناماریوف رئیس ارتباط بین المللی حزب کمونست اتحاد شوروی به برژنف نزدیک و به گوشش چیز های گفت و بعد به جانب نور محمد تره کی بر گشت و کوشید تا جلسه به حالت عادی برگردد. مگر مساعی آن نتیجه نداده اولین ملاقات رسمی بدون نتیجه پایان یافت..”
کرملین ، احساس و غرور ملی ” خانه خلق” را نمیتوانست تحمل نماید و تره کی را یک ناسيونالست افغانی قلمداد میکرد و موجودیت وی را در راس حزب و دولت، مانع تحقق پلان های خویش در افغانستان میدید. روسها با استفاده از اختلافات جناح های خلق و پرچم و موجودیت خود خواهی ها در وجود یک تعداد از رهبران جناح خلق ؛ زمینه های سقوط رهبری و حتی محو فزیکی نورمحمد تره کی را فراهم ساختند.
نور محمد تره کی که از حمایت بالقوه و بالفعل صفوف حزب برخوردار بود ؛مبارزه اش بخاطر تامین اصولیت در حزب و رهبری سالم در جامعه علاوه بر علت فوق الذکر ، روی دلایل ذیل به موفقیت نه انجامید:
1- نفوذ سازمان استخبارات شوروی ( کی جی بی) در حلقات رهبری حزب: زمانیکه تره کی بوسیله طرفداران حفیظ الله امین به محاصره کشانیده شد ، چهره های کلیدی انزمان در قوای مسلح ، از قبیل سید محمد گلابزوی، محمد اسلم وطنجار ، شیرجان مزدور یار و اسدالله سروری که سنگ وفاداری به حزب و تره کی را به سینه میزدند، فرار را بر قرار ترجیح داده و سر شان از سفارت شوروی در کابل و بعدها از مسکو بر امد !!!!! قابل تذکر است که افراد متذکره در ایجاد تشنچ و بی اعتمادی در میان تره کی و امین نقش فعال داشتند.
2- عدم مو جودیت دموکراسی حزبی:در پلنوم 25 سنبله 1358 حزب ، مساله برکناری نورمحمد تره کی از مقامات حزبی و دولتی مطرح و به تصویب رسید. هیچ یک از اعضای پلنوم متذکره صدای اعتراض خود را علیه حفیظ الله امین بلند نکرد . حتی قرار اظهارات شاهدان عینی، محترم دستگیر پنجشیری به وصف ” قهرمانی های ” امین پرداخت.
اکثریت سازمانهای اولیه حزبی که تره کی را بمثابه یگانه رهبر حزب می دانستند ؛ زیر شمشیر داموکلس قرار داشتند . اعضای حزب نمیتوانستند که پیشنهادات و انتقادات خود را بگونه ازاد و دموکراتیک در جلسات سازمانهای اولیه حزبی مطرح نمایند . انها از کیش شخصیت و قوماندان سالاری در حزب رنج میبردند
3- اخراج بدون قید و شرط همه ء پرچمی ها از حزب: با چنین یک ” پاکسازی” ، از یکسو صفوف حزب تضعیف گردید و از سوی دیگر سبب حفظ پیوند صفوف پرچم با رهبری شان که در خارج و عمدتا در اتحاد شوروی بود گردید.
4- اعتماد کامل و اتکای نور محمد تره کی به حفیظ الله امین: این اعتماد و اتکا سبب تضعیف رابطه و تماس تره کی با کدرهای سابقه دار حزب گردیده بود ؛ چهار اطراف تره کی را افراد وفادار و سر سپرده به امین گرفته بودند. در اوائل سال 1358 اقا گل بائس که یکی از کدر های برجسته حزب بود و با تره کی از نزدیک اشنائی داشت طی یک صحبت شخصی به من گفت که ” من تلاش کردم که در کابل با تره کی صاحب ملاقات نمایم اما برابم زمینه ملاقات با تره کی صاحب داده نشد!”
حفیظ الله امین که حمایت ظاهری شوروی را از یکسو ، خاموشی و بی جرئتی اعضای دفتر سیاسی و سراسیمگی صفوف حزب از سوی دیگر دید برای محو فزیکی نورمحمد تره کی جرئت بیشتر یافت و همان بود که در نتیجه یک کودتای ننگین ، تره کی از قدرت کنار زده شد و بتاریخ 18 میزان 1358رادیو کابل، خبر مرگ تره کی را اینگونه اعلام کرد: “نورمحمد تره کی رئیس شورای انقلابی، در اثر مریضی شدیدی که از چندی به این طرف عاید حالش بود، صبح دیروز وفات یافت جنازه مرحوم دیروز در مقبره فامیلی اش به خاک سپرده شد.”
با از بین رفتن تره کی و امحای فزیکی ان ،حزب دموکراتیک خلق افغانستان دچار بحران عمیق سیاسی گردید و اعتماد مردم نسبت به ان ضربه شدید خورد . حکومت صد روزه حفیظ الله امین بهانه خوبی بود برای لشکر کشی قشون سرخ اتحاد شوروی علیه افغانستان.
امروز ،33سال از شهادت نورمحمد تره کی میگذرد. با گذشت این سالها؛ مردم ، بخصوص اعضای ح.د.خ.ا دریافتند که نور محمد تره کی ، یکی از رهبران پاک نفس و متواضع افغان بوده که به نقش مردم در امر تحولات تاریخی سخت معتقد بود. صحت این گفته ء مشهور تره کی که د خلکو زور د خدای زور دی با شکست اردوی سرخ شوروی در افغانستان و نا کامی امریکا و ناتو در جنگ کنونی، به اثبات رسید.

عصمت رسا

Comments are closed.