اتحاد امریکا ـ طالبان ـ پاکستان و تحکیم اشرافیت جهادی در دولت

.صافی

هموطنان تشنه به صلح افغانستان به این امید بودند که توافق میان امریکا و طالبان به آنها امن و آرامي به ارمغان آورده، حد اقل آتش بس نسبی برقرار خواهد شد. اما کشتار بیرحمانه بیشتر ازپنجصد افغان از تاریخ امضای توافقنامه ، خیال های صلح زودرس مردم را به ماتم مبدل ساخت. چرا چنین شد؟ چرا با امضای موافقتنامه، طالبان خود را فاتحین و امریکا را شکست خورده تبلیغ نموده، دولت افغان را «حکومت کابل خطاب نمودند»؟ بدلیل آنکه زمامداران امریکا،

حاکمیت ملی افغانها را به چشم حقارت نگریسته و منحیث طرف قانونی و حقوقی، شامل مذاکرات و توافقنامه نساختند؟

فرایند سیاست امریکا در ۱۹ سال:

امریکا ـ نتوانست پلان های نظامي واقتصادي نخستین خود را مبنی برمحو لانه های تروریسم ، استقرار دولت مقتدرمرکزي افغاني ، مبارزه قاطعانه با مواد مخدر و تطبیق موارد یکه در پیمان نظامي با افغانستان تعهد نموده بود، درعمل پیاده نماید.

امریکا ـ نتوانست بار سنگین مصارف اشغال افغانستان و حضور نظامي در منطقه را بدوش کشد. تقلیل مساعدت مالی به دستگاه دولتی و اردوی ملی افغان، اختصار هزینه جنگ با طالبان، جلوگیری از مصارف هنگفت پایگاه های ارتش آمریکا، بمنظور ارتقای شانس ترامپ در انتخابات ماه نوامبر ایالات متحده، مجموع این عوامل سبب شدند که آمریکا پلان جدید، پلان خروج نظامیان خود را طرح و مذاکرات خروج قوا و صلح با طالبان را به پیش برد.

امریکا ـ بفکر ان بود که دولت ناشی از نشست بن، متشکل ازتکنوکرات ها و مجاهدین باید درحمایت از ارتش آمریکا، ستراتیژي و منافع آمریکا را در منطقه حراست کند و در صورت تنش نظامي میان آمریکا و ایران، انتظار داشت تا دولت افغان آمادگي خود را از حمله احتمالي بر ایران بیان داشته و در پهلوی آمریکا بایستد، اما رییس جمهور اشرف غني اعلام نمود که خاک افغانستان علیه هیچ کشور مورد استفاده قرار داده نخواهد شد. چنین موضعگیری رییس دولت افغاني، و نمونه های نافرماني های مشابه یکجا با عوامل دیگر، امریکا را به این نتیجه زیانبار رساند تا در امر تشکیل حاکمیت ضعیف در افغانستان سعی نماید و مناسبات خود را به همکاری پاکستان با طالبان نزدیکتر سازد، تا آنجایی که پیشبرد پلان های ستراتیژیک آمریکا را در افغانستان و منطقه به طالبان واگذار نما ید.

طالبان ـ که بعد از سرکوب بیرحمانه امارت شان ، مدتی بعد از کنفرانس بن، توسط آی اس آی و احتمالأ سي آی ای، تجدید سازمان شدند، اکمالات سلاح و لوژستیک، مراکز تعلیمي ، مکتب های سربازگیری، استخبارات نظامي و پشتوانه مالي برایشان فراهم آوری شده و به قریه ها و واحد های دوردست اداري دولت افغانستان اعزام گردیدند، در مدت هجده سال جنگ چریکي با ارتش امریکا و اردوی افغان، به بخش کشور مسلط شدند.

طالبان ـ درین جهاد از همرزمی تمام گروه های رادیکال تروریستي پاکستاني و عربي، ایغورهای چینایي، اوزبک و چیچن برخوردار بوده و در کنار استفاده از اقتصاد جرمی ازحمایت مالی سخاوتمندانه شیخ ها و دولت های ثروتمند اسلامي مستفید بودند.

طالبان ـ با امضای توافقنامه خروج امریکا، خود را فاتحین اعلام داشته و احیای امارت اسلامي خود را مقدور پنداشتند، آنچه با عکس العمل جامعه افغان در داخل و کشورهای زیاد جهان مواجه شد، پروتو کول هایې هم مبنی بر عدم پذیرش احیای امارت اسلامي میان کشورها به امضارسید. اما در پشت پرده ، آنچه در اوآخر مذاکرات بوقوع پیوست، منجر به تیره شدن مناسبات داکتر خلیلزاد با داکتر اشرف غني (امریکا و دولت افغان) گردید، میتوان در تعهد یکجانبه خروج نیروهای امریکا بدون در نظرداشت پیمان ستراتژیک با دولت افغانستان، با شرط مقاطعه طالبان با القاعده و احتمالات نزدیک به یقین معاهدات پنهانی با گروه طالبان خلاصه کرد. آمریکایان جسته و گریخته اظهار نمودند، که جنگ با داعش و گروه های تروریستي دیگر را، به عهده طالبان ، بمثابه نیروی نیابتی خویش، گذاشتند. چنانچه رییس بلک واټرآمریکا ایریک پرینس، که جنگجویان اجیر را به کشورها در بدل پول گزاف اعزام میدارد، در جلسه ای در مسکوصاف و صریح اظهار نمود، که دولت امریکا مارا به افغانستان استخدام ننمود، چون وظیفه بلک واټر را به طالبان محول نمودند، تا با تروریزم در افغانستان بجنگند.

این چنین همدستي امریکا، طالبان و پاکستان خلاف منافع ملی کشور ما بوده و خطر آن وجود دارد که کشور ما را به مرکز تقابل میان ابرقدرتها و میدان جنگ های تروریستی و استخباراتی کشورهای منطقه مبدل سازد. معلوم است، در شرایطې که امریکا در افغانستان حضور نظامي نه داشته باشد ، مدیریت اکمالاتي و سوق الجیشي این ماموریت بدوش پاکستان خواهد بود.

پاکستان ـ که دایمأ خواستار دولت افغاني ضعیف و تحت اثر سیاسی خود است ، از طریق همکاری در امور نظامي و عملیاتي با طالبان، دست باز در امور سیاسی و نظامي کشور ما خواهد داشت.

حکومت افغانستان ـ در راس داکتر اشرف غنی، در نتیجه فشارهای امریکا و سائرین بلاخره همانند شش سال قبل از دو تیم متخاصم انتخاباتي تشکیل یافت و به دادن سهم

۵۰٪ تن در داد . هر چند این مشارکت با رهبران نیرومند جهادي، خاطر مشوش شهروندان افغانستان را از آغاز احتمالی جنگهای داخلي، راحت نمود، و «دوستان» خارجي منوط به تمام جوانب ذ یدخل راضي گشتند، ولی ازجهت دیگر؛ دو پیامد آتي مایه ای نگراني است:

۱ـ قشر حاکم جهادي، فرا قانون، زورگو وغاصب دوباره جایگاه خود را در قدرت دولتي تحکیم بخشیدند. چه بسا که رهبران ارشد متقاعد جهادي دو باره در شورای عالي دولتي مقام ومسند رسمي و مؤثر بدست آوردند.

۲ ـ بدتر اینکه، موضع حکومت سیکولار و متمدن دوکتور غني با تمام کانون های مدني و دموکراتیک آن، در برابر اسلام سیاسي ( مجاهدین جمع طالبان)، در اقلیت (یک چهارم) قرار خواهد گرفت. یعنی اکنون در حکومت مشارکتي با جهادي ها، پنجاه در صد یعنی نصف شد، و در نتیجه بهترین صلح با طالبان، یعنی پذیرش نصف قدرت دولتي توسط طلبای کرام، حکومت دوباره نصف شده و این سهمیه به ربع نزول خواهد کرد.

کوتاه سخن؛ یک: صلح موقتي و کاهش خشونت برای شهروندان کشور بمیان خواهد آمد.

دو: تفرقه ملي، قومي، سمتي و مذهبي، میان صاحبان کرسي، قدرتمندان و ثروتمندان تشدید خواهد شد.

سه: اتحاد طالبان ـ امریکا ـ پاکستان، پیامدهای نامطلوب برای ایجاد دولت متمدن و نیرومند افغانستان خواهد داشت.

چهار: اشرافیت نو ظهور جهادي، موضع خود را در استبلشمنت، دستگاه دولت، منحیث ایلیت، قشر حاکمه تثبیت و تحکیم نمود، که نمیتواند نوید خوبی برای حقوق مدني و دموکراتیک شهروندان باشد.

پنج: برنامه های سازنده داکتر اشرف غني، در جهت تقویه ای دولت مرکزي، تحکیم ستون های اقتصادي و مهار کردن مافیای فساد، زورگویان و غاصبین اموال مردم، که آرزوی تعداد کثیر روشنفکران و اهالی کشور است ، نخواهد توانست از حمایت نیرومند داخلی و خارجی برخوردار گردد . مثل اینکه سرنوشت میهن ما چنان رقم خورده، که همسایگان و ابر قدرت ها ایجاد دولت نیرومند را در افغانستان پسند ندارند و خود باید در مورد تشکیل هیأت دولت برای ما تعین تکلیف کنند . داکتر اعظم سیستاني، اخیرأ در مقاله ای، اشرف غني را «رییس جمهور آهنین» خواند. چنانچه دیده میشود ، تلاشها در جریان است تا این آهن را در کوره ی جنگها و فشارهای ابر قدرت ها، که همه با یک صدا بر خلافش ایستاده اند، ذوب نمایند . ولی امید بر آنست که در صورت حمایت بی

در ِیغ مردم افغانستان دوکتور غنی با افکار قیلسوفانه و راهکارهای مد برانه و دستان پاک ، به فولاد ناب مبدل شد ه و کشور را به راه تمدن ورفاه همگاني خواهد رساند.

بر روشنفکران و احزاب ملی و مترقیست تا هرشخصیتی را، که درراه تامین صلح دایمي صادقانه تلاش ورزد و دولت را از وجود مفسدان و استفاده جویان پاک سازد، یاری رسانند . عید تان نیک ومبارک باد. از آفت ترور و کرونا در پناه خداوند ج باشید. ۱۳۹۹/۳

م.صافی.

 

 

Comments are closed.