وضع موجود افغانستان که متأثر ازعوامل بین المللی، منطقوی وداخلی میباشد شبح مخوف تداوم جنگ،فقر وبیکاری،بحران اعتماد میان مردم وحکومت وحکومت کننده گان بین هم رانشان میدهد. حالت راز کشور که هرگروهی می تواند درساحه ای از جغرافیای آن برطبق میل خویش حکم براندوبرطبق استراتیژی کشور های مختلف اعم ازدوست ودشمن به سیر وحرکت نظامی،تبلیغاتی ،تفرقه افگنی وخودگردانی امور بپردازدبرابهام وپیچیدگی سیاست گنگ ناشی از استراتیژی های استخباراتی می افزاید.
وضع معیشتی مردم روزتاروز بدتر شده فاصله میان فقروغنا طویل تر میگردد.تمرکز پول های نامشروع وباد آورده بدست آنانیکه حرص پول اندوزی عقل وخردشان رااز به کار اندازی وگردش آن مکدر ساخته است ازیک طرف ،فرار سرمایه وعدم مصئونیت تجار وسرمایه دار ملی که می توانند.دربهبود امور اقتصادی وایجاد کار با مسئولیت ملی ووطنی عمل نماینداز جانب دیگر عامل آن گردیده تا رکورد اقتصادی وانجماد ،تحرکات مالی ــ اقتصادی را شدت بخشد.وعده های پادرهوا که در دوران کمپاین های انتخاباتی صبغه تبلیغاتی وعوامفریبی داشت عملآ از جانب مسئولین ومجریان آن روند پروپاگندی طوری فراموش شده که دراجرآت یومیه و سخنرانی های فریبنده نامی از آن ها برده نمی شود.
تعین استراتیژی اقتصادی وابسته به کشور های بیرونی از آن جهت غیر عملی از آب برآمد که با اهداف اقتصادی وپلان گذاری های کوتاه یا طویل المدت آنها هماهنگ ساخته نشده بود.این استراتیژی صرفأ طبق میل طراحان آن که معلوم بود با جوانب ذیربط تفاهم نه شد غیر عملی ،ناکام وواهی بوده وضع جنگی افغانستان درعملی شدن آن به محاسبه نیامده بود.
حکومت زیرنام بهبود زنده گی اقتصادی مردم به زعم خود پروژه های رامطرح وبه خورد مطبوعات دادکه اولأعملی شدن آن ها مورد سوال قرار دارد وثانیأتا رسیدن به آن همان ضرب المثل( بزک بزک نمیر تاجولغمان برسد) را نزد مردم تداعی می کند مانند پروژه را ه ابریشم وراه اتصال چین به بازار های اروپا ازطریق افغانستان آن هم از دل کوه های سربه فلک کشیده پامیر وهندوکش که یا الله ویا نصیب ؟ زیرا دولت چین با دادن 46 میلیارد دالر برای تاسیس یک دهلیز سه هزار کیلومتری وصل چین به بندر گوادر بلوچستان برای پاکستان مشکل اتصال با بازار های جهانی را از راه بحر عملی میسازد وشاهراه قراقرم همین اکنون چین رابه گواه در وصل کرده مبلغ 46 ملیارد دالری برای احداث کار پروژه سه هزار کیلومتری برای پاکستان یک پروژه منفعت آوری است که درامتداد این خط اتصال شهرک های مدرن با سهولت های انرژی برق، کودکستان ها،مکاتب،کلینک های صحی وده ها پروژه های ضمنی خورد وبزرگ را با خود دارد.آیا وعده راه ابریشم برای افغانستان عملی است یاخیر؟ مردم بایدبنشیند وببینند وانتظار بکشند. وعده های انتخاباتی وجریان امور بیش از یکسال حکومت وحدت ملی نزد مردم هیچ ارزش کسب نه کرده است، وقتی %50 کمی درعاید ناخالص ملی یک کشور طی یکسال رخ میدهد،حجم بیکاری طور سرسام آوربلند میرود وقیمت های مواد اولیه ازصلاحیت کنترول شاروالی ها خارج میگردد پس چه جای اعتبار برای مردم درصداقت وعده ها باقی مانده؟
با حفظ جانبازی منسوبین قوای مسلح کشور دردفاع ازمردم وخاک این سر زمین ،وضع نظامی طی دوران بعداز انتخابات ریاست جمهوری به اثر تشدید تحرکات خصمانه پاکستان وپلان های منفی حامیان خارجی دولت افغانستان پیچیده وابهام برانگیز است. دست بدست شدن بعضی واحد های اداری میان دولت ومخالفین مسلح ادامه دارد.باحفظ حضور نظامی ناتو وامریکا هنوز افغانستان یک کشور درحالت جنگ است ومردم افغانستان قربانی این حالت می باشند، دوام جنگ چهار ده ساله با عث گردیده است تا درحلقات ومحافل سیاسی که به سرنوشت کشور می اندیشند تشویش آن ایجاد گردد که شاید بنابرتیوری( تشدید بحران وحفظ تشنج )الی رسیدن به استراتیژی منطقوی مسئولین خارجی جنگ این حالت ادامه یابد،منابع انرژی آسیای میانه ،احیای مجدد اقتصادی ــ نظامی جمهوری فدراتیف روسیه ،رشد اقتصادی چین به حیث یک قدرت جهانی و موقعیت ایران درمنطقه عوامل حفظ تشنج وبحران درکشور خواهدبود. تازیرنام جنگ باتروریزم استراتیژی ضربه به رقبای منطقوی وجهانی دراین گره گاه تضادها عملی گردد.درحالیکه افغانستان میدان مبارزه با تروریزم قرار داده شده است تقویت نظامی ومالی پاکستان بحیث منشاء ومرکز تروریزم توسط امریکامی تواند مسیر توطئه وبحران را پهناور تر وطولانی ترسازد.
اخطار های ملل متحد،ناتو واستخبارات ایالات محتده امریکا مبنی بر سقوط دولت افغانستان درسال روان بردغدغه های نظامی ــ سیاسی کشور می افزاید،حریم فضائی افغانستان عملأ حیثیت با غ ملانصر الدین رادارد که طیارات وهلیکوپترهای پاکستان می تواند برآن داخل شود وافراد جنگی را درمناطق متشنج مانند هلمندپیاده سازد.
آشفته حالی اقتصادی ،بیکاری وبی سرنوشتی قشر تحصیل کرده جوان یکجا با ناهنجاری های جنگی ونظامی روان تا آرام مردم را نا آرام تر ساخته است. جوانان سرخورده از وضع موجود ونیروکاری جوان با قبول مرگ وغرق شدن درآب تن به تقدیر وارادۀ قا چاقبران داده ازکشور خارج می شوند،سیاست ظالمانه انتقال جوانان به کشورهای غربی خلای دیگر یست که پرکردن آن سال ها رادربر خواهد گرفت،جوانانی که طی 14 سال کار بانیروی خارجی و موسسات مربوطه از دانش وتجربه نسبی بهر مندشدند به تدریج بادادن حق تابعیت به امریکا و اروپا به آن جا ها انتقال داده می شوند، این خصومت با افغانستان وتداوم فراردهی مغر هارانشان میدهد ولی کسی نیست که به خروج این سرمایه ها از کشور دل بسوزاند واحساس مسئولیت ملی ووطنی نماید.ملتی که هرروز از اثر جنگ دهها فرزندش راازدست میدهد حالا دچار مصیبت ازدست دادن اولادش بخاطر گرسنگی وبیکاری دور از آغوش خانواده می باشد.
دست کارمندان خوب دولتی بخصوص بخش تخنیکی وانجینری زیرنام های مختلف چون گذاراند امتحان،ندانستن زبان انگلیسی وغیره از کار گرفته میشود.
هر وزیر وقدرتمند دیگردرپوشش اصلاحات اداری افراد ناشایسته مربوط به خودش را بجای این ها نصب می کند درقانون اساسی افغانستان وحتی طی بیش ازسه صدسال تشکیل افغانستان زبان های ملی پشتو ودری زبان رسمی مملکت است حالاخلاف این معیار ملی شرط تداوم کار مامور عالیرتبه دولتی دانستن لسان انگلیسی معمول میگردد، این همه توطئه عقب توطئه برای این ملت چه به بار خواهد آورد؟ می توان گفت آخر آن نا پیدااست ،وقتی محصلان پوهنتون ها امید به آینده ندارند وفارغ التحصیلان با داشتن درجه های لسانس و ماستری کار نمی یابند، مامورین دولت مصئونیت کاری ووظیفوی ندارند، سیل مز دوران بیکار روی سرک ها صبح ها رابیگاه می سازند، اقشار ولایه های دیگر جامعه درآتش استبداد وزور گویان محلی ،داعش ،طالب ودیگر افراد مسلح غیر مسول می سوزند پس چه کسی از دولت وحکومت موجود حمایت خواهد کرد؟ مردم افغانستان که متشکل از همین ها هستند
ابتذال فرهنگی ناشی از نفوذ کشور های مختلف اصالت فرهنگی ما را روز تا روز زیر سوال می برد.
وضع نا به سامان سیاسی افغانستان در دوبعد جداگانه ولی موثر بر یکدیگر بر همه عرصه های برشمرده دربالا طوری اثر گذاشته است که بی باوری دلشکستگی، ویا س مجموعی را درجامعه بار آورده هر کسی به شکلی میخواهد غرض فروریختن خشم ونفرتش بر مواضع مخالف دولت جاگیرد. این کثرت گرائی منفی به نفع وحدت ملی وروح صمیمیت هموطنی افغان ها بوده نمی تواند زیرا با طولانی بودن دست های مغر ض ،بیگانه ها از چنین حالت بهر برداری می کنند.
سیاست صلح وجنگ هنوز درپرده ابهام قرار داشته صلح جوئی جانب حاکمیت بیک روند استراتیژیک سیاسی مبدل نه شده است. جنگ با چندین گروه،سیاست فعال چند بعدی را می طلبد ازاین سبب صلح طلبی بحیث یک سیاست متحرک دریک مسیر حرکت کرده نمی تواند این ازمهارت های حامیان خارجی جنگجویان است که دولت افغانستان را به مشکل چند گونه گرائی توأم با بحران جنگ وصلح مبتلاکرده است همزمان صلح بایک گروه ، گروه دیگر جنگ را شدت میدهد .ضرور است تا تحلیلگران ومراجع سیاسی کشور قبل از گرفتن نام اجماع های ملی ومنطقوی حالت جنگی کشور را تحلیل نمایند واز اختفای حقایق دربرابر ملت ابا ورزند تاملت از سر در گمی ناشی از سیاست های غیر متبلور،شکل نا گرفته ودربسیاری موارد عوامفریبانه ( دیماگوژیک) دولت رهائی یابد وبداند که درچه مسیری حرکت می کند.واز کدام سیاست حمایت کند
صلح ضرورت مبرم وحیاتی برای مردم است زیرا همه ناهنجاری های جاری درکشور ناشی از جنگ وحالت جنگی است
وضع درحلقات حاکم در دولت طی یک سال نیم طوری درحال شکل گیری است که نیرو های مؤتلفه در دولت به دومسیر متفاوت از هم حرکت می کنند ازاین سبب سیاست صلح با مخالفان مسلح بحیث یک نظر واحد ازجانب حاکمیت شکل داده نه شده است.بخشی از حاکمیت درپی صلح با مخالفین است ومی خواهد بانظارت چین وامریکا از طریق مذاکره با حامی اصلی مالفین یعنی پاکستان طرق شیوه های تامین صلح را دریابد، حزب اسلامی آقای حکمتیار بدون پادرمیانی دیگران با مراجعه به دولت خواهان تفاهم ومصالحه است. اما بخش دیگر حاکمیت دولتی که درجنگ های بین التنظیمی گذشته ضرب شصت طالبان را درسقوط حاکمیت شان دیده اند حاضر نیستند از خصومت دست بردارند ومی خواهند فضا وحالت مجموعی جامعه رابطرف اوضاع قبل از چهارده سال ببرند از این سبب به تبلیغات جنگی وآماده گی های نظامی حواریون شان می پردازند،ائتلاف های جنگی جدید درحالت شکل گیری است که شاید برای روند احتمالی آغاز صلح باعث مزاحمت گردد.
یکی از عوامل عدم شکل گیری سیاست واحد درمورد جنگ وصلح موضعگیری متفاوت قوت ها ی است که منافع شان را درجنگ می بینند وبرحالت زار وآشفته ملت وخون های جاری درکشور نمی اندیشتند. پس میان سیاست وتوطئه وبحران بیرونی ها ومزاحمت درمقابل پروسه های احتمالی صلح از جانب برخی حلقات داخلی نقاط مشترک دیده میشود، پیچیده گی وابهام در روند صلح از همین موضعگیری ها پیوند هاسرچشمه میگیرد
دوهمگرائی دردوخط السیر جداگانه درحال شکل دهی است یکی گرایش بسوی مذاکره با مخالفین غرض دستیابی به صلح ودیگری آرایش جدیدقوت های جنگی قبلی غرض حفظ منافع آنانیکه احتمال ازدست دادن آن درصورت استقرار اوضاع می باشد.
دراین میانه راه معقول آن است که جانب دولت از این دوگونگی خودرا رهائی دهد وقدرت های حاکم دولتی از مرکز تا محلات تشویش از دست دادن منافع گروهی وشخصی را به خاطر تامین صلح واستقرار اوضاع تابع منافع ملت ومردم ساخته با یک نظر برای رسیدن به معمول مقدس صلح عمل نمایند. از آریشهای جدید بر میآید که اوضاع طی سال جاری شکل دیگری خواهد گرفت، سوال موضع گیر ی مشخص محافل ملی وترقی پسندبرای حال ودورنمای این انکشافات نزدبسیاری ازمراجع ناظر براوضاع وجوددارد.
اگر اوضاع به سوی احتمالات آغاز روند صلح آمیز درکشور انکشاف یابد معنی آنرا میدهد که کشور وارد مرحلۀ نوین سیاسی میگردد واگر این مسیر صبغه مثبت نداشته باشد نباید از تلاش برای یافتن راه های صلح دوری شود.
تجربه تحول پسا طالبانی درافغانستان نشان داد که حلقات ومحافل پراگنده ملی وترقیخواه بنابر تشتت تشکیلاتی وسازمانی آنوقت درجریان دولت سازی وانکشافات بعدی درنظر گرفته نه شدند. اگر آغاز پروسه های صلح آمیز وانکشافات احتمالی مثبت راه افتد هوشیاری این نیرو هادر آن است تابه جدائی ها ودور ی ها خاتمه بخشید، بایک آرایش جدید سازمانی ووحدت تشکیلاتی بدور یک پلاتفرم مشترک قابلیت اثر گذاری شانرا درهمه عرصه ها به تمثیل گیرند تا جایگاه لازم شانرا دربازسازی وتعین مسیر سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی ورفاه عامه بدست آورند درغیر آن درمعادلات سیاسی بعدی فاقد اثر بوده از محاسبه قدرت و سیاست باز هم نظر انداز خواهند بود .قوت دروحدت است ووحدت مایه موفقیت های بعدی.
زمان می طلبد تا تشکلات ترقی پسند وجانبدار صلح بحیث یک حزب واحد وارد صحنه سیاسی کشور گردند. ضرورت زمان این مسئولیت تاریخی را بدوش روئسای محترم وهیئت های رهبری این احزاب میگذارد وباید این مسئولیت تاریخی واین آرمان برحق مردم بدرستی به جا گردد.