رویداد های تاثیرگزار بر سرنوشت مشترک جهانی

میرمحمدشاه رفیعی

ما در دهکده کوچک جهانی زندگی می کنیم که عوامل بیرونی هر روز نقش مهمتری در روایداد های داخلی کشورهابازی میکند. جهان امروز با جهان کهن متفاوت است، رویدادهای ناآشنا و نوپیدا زیاد است و سیاستی که نتواند دنیای تازه را هضم کند و حرکات هماهنگ با رویدادهای موجود نداشته باشد سیاست ناکام و غیر قابل دوام است.

رویدادهایی مهمی که هم اکنون بر سرنوشت تمام جهان تأثیرگذار است و آینده بشریت با چگونگی این رویدادها گره خورده است، عبارت از مسائل محیط زیست، تغییر و جابه جایی قدرت های جهانی، تکنالوژی ارتباطات، نفت و تروریزم.

مسائل فوق تمام عرصه های زندگی انسان ها اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ژئوپولتیک را تحت تأثیر خود قرار داده است که توضیح هر یک از این مسایل طور جداگانه خالی از مفاد نخواهد بود.

محیط زیست: آلودگی محیط زیست به خاطر فعالیت های صنعتی و قبل از همه آوردن سود بیشتر انسان ها را به سوی فاجعه دردناک می برد و روز تا روز به یک پرابلم حاد بین المللی مبدل می گردد. تدابیر ملی و حتی منطقوی دیگر نمیتواند معضلات ناشی از آلودگی هوا را حل کند. تمام جهان بشریت مکلف به پشتیبانی کوششهای هستند که در این زمینه برای رفع عواقت ناگوار آن صورت می گیرد. مقواله آلودگی هوا نقش بارز تری در عرصه سیاست بین المللی بازی می کند و آنانیکه نمی خواهند تا تدابیر جدی غرض رفع معضلات ناشی از آلودگی هوا بنابر عطش نفسانی حیوانی برای بدست آوردن سود بردارند از جمله دشمنان زندگی انسان محسوب میگردند.

جابه جایی قدرت های جهانی: قدرت های بزرگ اقتصادی و نظامی همیشه در روند تحولات جهانی حفظ صلح و یا توسعه جنگ های منطقوی و جهانی تأثیر گذار بوده اند. طی مدت زمان قرن (20) جهان شاهد جنگ سرد و دو قطب متضاد جهانی بود که بعد از دهه (90) میلادی بنا به تعبیر بعضی ها ما شاهد جهان یک قطبی می باشیم و اما طی سال ها اخیر قدرت های اقتصادی در حال ظهور هستند و جهان به سوی چند قطبی شدن در حرکت است. در سال (2014) اقتصاد چین درحال پیشی گرفتن از ایالات متحده امریکا بود و پبشرفتها وتحولات چشمگیر داشت،و عرصه های دیگر مانند سیاست و نیزنظامی شامل این  پیشروی است. قدرت امریکا در حال کاهش قرار گرفته است ولی امریکا به سادگی از منافع خود در جهان دست نمی کشد و به تفوق نظامی خود اتکاء دارد و از ابزارهای آماده جهان مخصوصا صندوق بین المللی پول، بانک توسعه و سازمان تجارت جهانی استفاده میکند. در آینده نه چندان دور نظم جهان تحت تأثیر چندین قدرت قرار خواهد گرفت و هیچ کشوری نمی تواند در برابر این جابه جایی قدرت های جهان بی تفاوت باشد. قبل از همه اتکای یک جانبه به یکی از قدرت های جهانی برای کشور های در حال توسعه خسارات هنگفت اقتصادی و ویرانی های گسترده محیطی را در پی خواهد داشت و داشتن باور ملی مبتنی بر اینکه هر کشور در جهت منافع خود حرکت می کند، ضروری است. چنانچه قدرت های نوظهور اقتصادی از جمله چین قبل از همه متوجه منافع خود بوده و یک کشور سوسیالستی نیست. این کشور منافع سرمایداری را نسبت به هرچیز دیگر ترحیج میدهد.

تکنالوژی و ارتباطات: تکنالوزی ارتباطی در همه زمینه های صنعتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه تأثیر محسوس به جا گداشته است. بنابر تأثیر گذاری تکنالوژی معلوماتی بر وقایع، زمینه های لازم برای آگاهی و کسب اطلاعات در سراسر جهان بوجود آمده است. قدرت های مستبد و مخالف آزادی بیان دیگر نمی توانند مانع دسترسی مردم به وقایع و رویدادهای داخلی و خارجی گردند. وقوع هر نوع واقعه و رویداد طی چندین ثانیه به اطلاع اکثریت از آگاهان و استفاده کننده های وسایل ارتباط جمعی قرار می گیرد. بهار عربی و جنبش سبز ایران و طور خاص وقایع حوادث در مصر نمایانگر آن بود که تکنالوژی معلوماتی نقش سازماندهنده و بسیج کننده نیروهای پراگنده مردمی را از طریق ستاد های رهبری کننده بازی می نماید. توسعه تکنالوژی معلواماتی در کشورهای در حال توسعه و استفاده مطلوب در مطابقت به منافع ملی و بلند بردن آگاهی سیاسی مردم از این تکنالوژی به مثابه وظایف تأخیر ناپذیر و با اهمیت در برابر نیروهای ترقیخواه و دموکراتیک قرار گرفته است.

نفت: دسترسی به منابع نفتی جهان و انتقال مصئون آن به مراکز بزرگ صنعتی غرب طی چندین دهه اهداف استراتیژیک قدرت های جهانی را تشکیل میداد و سود بدست آمده از طریق استحصال و فروش آن که به طلای سیاه معروف گردیده بود زمینه توسعه صنایع را در بعضی کشورها مساعد ساخت و از طریق پول های بدست آمده از منابع نفتی جنگ های خونین و ویرانگر در بعضی از کشورها سازماندهی گردید. ایالات متحده امریکا به کمک عربستان سعودی توانست تا با عرضه نفت ارزان و بیشتر در بازارهای جهان اتحاد شوروی سابق را که دارای منابع عظیم نفتی بود ورشکست نموده و بنیاد اقتصادی آن کشور را ویران کند و هم چنان مدتی کشور ایران توانست ایالات متحده امریکا را از طریق نفت به چالش بکشاند. در این اواخر بنابر رفع احتیاجات مواد نفتی امریکا از منابع داخلی و کشف و استخراج نفت در مناطق مختلف جهان و رو آوردن عده ای از کشورها غرض استحصال انرژی پاک از منابع طبیعی مانند باد و خورشید و امواج بحرها از اهمیت استراتیژیک نفت کاسته شده است و هرگاه روند استحصال انرژی از جمله مواد نفتی به همین منوال ادامه پیدا کند از اهمیت استراتیژیک نفت بیشتر کاسته خواهد شد. قیمت نفت در سال 2009 با اوج خود رسد و هر بیرل نفت تا 145 دالر به فروش می رسید و بعد از چند سال ارزش نفت در هر بیرل به 120 دالر پایین آمد. اما این تنزیل در سال 2014 تا حدود 45 دالر رسید و باعث پرابلم های معین اقتصادی در کشورهای نفت خیز مانند ونزویلا، ایران و روسیه گردید. در تنزیل قیمت نفت طی سال 2014 باز هم عربستان سعودی به مشوره ایالات متحده امریکا غرض ضربه به اقتصاد کشورهای رقیب رول عمده را بازی کرده اند. فروش نفت از طرف گروه داعش در بازار سیاه نیز در تنزیل قیمت نفت تأثیرات معین را بجا گذاشته است. علاقه جهانی غرض استفاده از نفت در حال کم شدن است زیرا این ماده انرژی زا باعث آلودگی بیشتر آب و هوا می گردد و در ساحات استخراج شده نفت امکانات براه افتیدن زلزله های بشری بیشتر می گردد و هم چنان ضرورت برای آب زیاد می شود. به همین طور علاقمندی به استفاده از انرژی هستوی طی سال های اخیر در حال افزایش است. فرانسه، جاپان، و امریکا در زمره کشور های هستند که آرزومند استفاده از انرژی ارزان هستوی می باشند و اما از اینکه استفاده از انرژی هستوی وقوع حوادث مانند حادثه چرنوبیل را منتفی نمی سازد و دفن فضولات هستوی یکی دیگر از مسایل زیست محیطی را در برابر جامعه قرار میدهد از اینرو استفاده از انرژی هستوی نیز مورد سوال قرار گرفته است.

تروریزم: تروریزم که اکثریت رسانه ها آنرا بنام افراطی گری اسلامی یاد می کنند، به اثر کوته بینی امریکا در جهان شکل گرفته است. زیرا امریکا در ایام جنگ سرد غرض جلوگیری از پیش روی های اتحاد جماهیر شوروی و به کمک مالی عربستان سعودی در ایجاد، تربیت و مسلح ساختن این گروه ها سخاوتمندانه تلاش نمود که امروز این پدیده شوم غیر اسلامی و انسانی دامنگیر تمام بشریت از جمله ایالات متحده امریکا گردیده است. هم اکنون تروریزم هر روز در کشور های مانند عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان و یمن فاجعه می آفریند. دیده می شود که تروریزم به مثابه یک پدیده تصادفی نبوده و در حال نابودی نمی باشد، بلکه  نابودی آن مساعی جهانی را از طریق تدابیر سیاسی طلب می کند زیرا طی حداقل سه دهه اخیر از طریق پول های کشورهای خلیج، مشوره نظامیان امریکا و رهبری مستقیم استخبارات منطقه از جمله پاکستان هزارها انسان احساساتی و غیرآگاه به افکار و عقاید افراطی گری تربیت یافته اند. بی عدالتی های گسترده اجتماعی در کشورهای عربی خاورمیانه و تبعیضات نژادی در غرب دامنه افراطیت را گسترده ساخته و محافل چنگ افروز کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا و اسرائیل تا هنوز علاقه دارند تا از تروریزم به مثابه وسیله فشار و توسعه نظم نوین جهانی سرمایداری استفاده کنند. این کشورها قبل از همه به توسعه فعالیت های تروریستی در اطراف کشورهای چین و روسیه علاقمند هستند. چنانچه دیه می شود گروپ های تروریستی و فعالیت های بنیادگرایی در جمهوری های آسیای میانه مانند تاجکستان و ازبکستان و در داخل فدراتیف روسیه مانند مناطق خود مختار چیچین و داغستان و در ساحات غربی چین ولایت سینکیانگ وجود دارند و پایگاه های مستحکم را ایجاد نموده اند. تروریزم و بنیاد گرایی اوضاع سیاسی جهان را تحت تأثیر قرار داده و برای حل آن مساعی مشترک و صادقانه جهانی ضرورت است.

Comments are closed.