کرزی چی مشکلی دارد؟

داکتر نجیب الله بارکزی

کرزی چی مشکلی دارد؟

آقای ” کای آیدی” نمایندۀ و فرستادۀ خاص ملل متحد برای افغانستان در کتابش زیر نام “مبارزۀ قدرت در افغانستان”

روی این مسئله بحث نموده و این حقیقت را افشاء نموده که تمامی پلان های جامعۀ بین المللی برای ایجاد اصلاحات در

اداره، کنار زدن جنایتکاران و جنگسالاران از صحنه، روی کار آوردن افراد پاک در ادارات دولتی و ایجاد حکومتداری

سالم در افغانستان که اساس سیاست و ستراتیژی “اوباما” در مورد افغانستان را تشکیل میداد، قربانی خودخواهی های

آقای” کرزی” شده است.

بارک اوباما” در همان آغاز یعنی در نوامبر سال 4112 م برای “کرزی” یک ضرب الاجل شش ماهه بخاطر از بین

بردن فساد در اداره تعیین کرد، ولی آقای کرزی تا امروز کمافی السابق ادامه می دهد.

من یک بخش از کتاب آقای “کای آیدی” زیر عنوان “جنگسالاران سابق وارد صحنه میگردند” را ترجمه کرده ام که می

تواند یک مثال خوب برای قضاوت در مورد منطق موقف گیری فعلی آقای “کرزی” در برابر امضاء موافقت نامۀ امنیتی

افغانستان با ایالات متحده امریکا، باشد.

کای آیدی” در کتابش “مبارزۀ قدرت در افغانستان

چپتر بیستم: جنگسالاران سابق دوباره روی صحنه می آیند

در بهار سال 4112 م آقای کرزی مرا به یک ملاقات دعوت کرد که هدفش بحث روی انتخاب معاونینش در انتخابات

ریاست جمهوری بود. کرزی با معرفی نمودن معاون دومش )کریم خلیلی( سرسخن را آغاز کرد، “کریم خلیلی” یک

افغان هزاره تبار)ادیتور( که در دورۀ قبلی همچنان برای 5 سال در همین سمت باقی مانده بود. از نظر من انتخاب خوب

بود و کریم خلیلی در جامعۀ بین المللی شخص بحث برانگیز نبود. در مورد معاون اولش از ” فهیم خان” نام برد، که

یکی از جنگسالاران سابق با ریکارد از تخطی های وسیع حقوق بشر و قاچاق مواد مخدر بوده، حتی خود”کرزی” در

سال 1222 م زمانیکه معین وزارت خارجه بود، توسط افراد فهیم مورد لت و کوب هم قرار گرفته بود. کرزی 5 سال

قبل هم وی را به حیث معاونش پیشنهاد کرده بود، ولی با عکس العمل شدید جامعۀ بین المللی مواجه شد و از آن منصرف

گردید. من برای کرزی گفتم ” من فکر نمی کنم که جامعۀ بین المللی ازین اقدام شما خوشنود شود که فهیم خان را معاون

اول ریاست جمهوری افغانستان بسازید” من از آقای کرزی یک روز وقت گرفتم تا این موضوع را مورد بحث قرار

دهم.

این وظیفۀ من نبود که به کرزی بگویم کی را معاون بگیرد و کی را نگیرد، ولی چون احتمال قوی دوباره برنده شدن

آقای “کرزی” وجود داشت، درین صورت ما مجبور خواهیم بود با کسانیکه کرزی نصب کرده است، معامله نمائیم. این

یک ضرورت و حق مسلم ما بود که از در صحنه آمدن کسانیکه باعث تیرگی روابط افغانستان با جامعۀ بین المللی و

دونرها می گردند جلوگیری به عمل آوریم. من دوباره به طرف دفتر خود رفتم، این مسئله را با دو تن از سفیران مهم

)احتمالاً سفیر امریکا و انگلستان( بحث کردم، آنها حیرت زده شدند و قضیه را به من واگذار کردند تا راه حلی برایش

جست و جو کنم.

روز دیگر بازهم با کرزی ملاقات کردم و برایش تصریح نمودم که “فهیم یک قاتل است”، کرزی ظاهراً قبول کرد، و

برایش گفتم که ” انتخاب فهیم به این سمت تاثیرات ناگوار و جدی بر روابط تان با جامعۀ بین المللی و کشورهای کمک

کننده )دونرها( خواهد داشت، شما چرا این خطر را قبول می کنید؟ او یکی از بدترین چهره های جنگسالار با یک

ریکارد بد از وحشی گری، قساوت و بدرفتاری را به حیث معاون تان انتخاب کردید؟ شما چرا یک شخصی راکه باید

از صحنه کنار زده می شد دوباره روی صحنه می آورید؟” و باز ادامه دادم “انتخاب فهیم به حیث معاون اول ریاست

یادونه: دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ، هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولئ

جمهوری نه تنها باعث رنجش جامعۀ بین المللی شده بلکه مردم افغانستان را که انتظار داشتند تا جنگسالاران و قانون

شکنان از صحنه کنار زده خواهند شد و اداره بدست سیاستدان های پاک و جدید خواهد افتاد، مأیوس و ناراض خواهد

ساخت”. کرزی مدعی شد که “فهیم بازیکن مهم در سیاست روزمرۀ کشور نخواهد بود، و هیچ نوع کنترول بالای کابینه

نخواهد داشت و هیچ جای تشویش نیست” وی اظافه نمود که “فهیم به اندازه ایکه شما می گوئید هم بد نیست؟؟؟”. من

دیدگاه امریکایی ها را برایش تذکر دادم که می گویند: “معاون اول رئیس جمهور فقط یک تپش قلب از کرسی ریاست

دولت فاصله دارد” اگر کدام اتفاق به رئیس جمهور بیافتد، این معاون اول خواهد بود که ادارٍۀ تمام دولت را بدست بگیرد،

و آنگاه این شخص یک مهرۀ ضعیف نخواهد ماند. کرزی با اعتراض به این سخن من از قانون اساسی یاد آوری کرد

و گفت ” در قانون اساسی تصریح گردیده که در صورت اتقاق افتادن واقعه ایکه رئیس جمهور از فعالیت باز می ماند،

در ظرف سه ماه باید انتخابات برگذار گردد. من در پاسخ به این مسئله گفتم: درست است که در قانون اساسی این

موضوع تصریح یافته است، ولی من و شما خوب می دانیم که برگذاری انتخابات در افغانستان امروزی در ظرف سه

ماه ممکن نیست و حد اقل یک سال را ضرورت خواهد داشت”.

روز دیگر من و سفیر امریکا “آیکن بیری” تصمیم گرفتیم که باهم یکجا نزد “کرزی” برویم تا این مسئله را حل نمائیم،

نتیجه بازهم همان بود و “کرزی” حال دیگر از فهیم خان به حیث یک آدم بد نه، بلکه یک شخصیت خوب یاد آوری می

کند. من تصور می کردم که حال که واشنگتن به صورت مستقیم در مسئله دخیل شده است، شاید موضعگیری “کرزی”

را در قبال این قضیه قبل ازینکه دیر شود، تغییر دهد. “آیکن بیری” محترمانه ولی خیلی قاطع، جدی به طور قوی موقفش

را به کرزی رسانید ولی کرزی هیچ نوع انعطاف پذیری نشان نداد. حال سفیر جبراً آخرین قطعه ای را بازی میکرد

که نزدش باقی مانده بود. وی “کرزی” را به واشنگتن دعوت کرد. “آیکن بیری” توضیح داد که “اگر قبل از رسیدن به

واشنگتن ازین تصمیمش صرف نظر کند، باز این دعوت از اهمیت کمتر برخوردار خواهد بود”.

روزهای بعدی من تنها و یا گاهی یکجا با “آیکن بیری” به طور متواتر با کرزی در مورد حل این مسئله ملاقات می

کردیم، “کرزی” درین مورد طوری وانمود می کرد که می خواهد درین مورد غور مجدد نماید. “هیلری کلنتن” وزیر

خارجۀ امریکا هم با برقرار نمودن ارتباط تلیفونی با “کرزی”، درین مسئله مهم به طور مستقیم دخیل شد و از “کرزی”

خواست تا این تصمیمش را به تعویق بیاندازد. روز دیگر من با “آیکن بیری” بازهم به ملاقات “کرزی” رفتیم، تصور

برین بود که این ملاقات مسئله را نهایی خواهد ساخت و این قضیه حل خواهد شد. ولی برعکس کرزی برایما گفت “

من خودم همراه دو معاونینم )خلیلی و فهیم( همین امروز خود را برای انتخابات راجستر می کنیم، وهیچ اراده برای

تغییر درین تصمیم خود ندارم” وی قصد داشت تا در سفرش به واشنگتن این مسئله مضمون اصلی بحث نباشد.

من ازین تصمیم کرزی خیلی مأیوس شده بودم، من یک سال انرژی و قدرتم را بخاطر روی کار آوردن سیاستدان های

اصلاح طلب و تقویۀ آنها مصرف کرده بودم و آرزو داشتم “کرزی” آنها را در ادارۀ دولتی سهیم سازد، من فکر می

کردم که این کوشش من یک کامیابی بزرگ را در قبال خواهد داشت. نامزد شدن فهیم به حیث معاون کرزی یک عقب

نشینی بسیار جدی محسوب می شد، من دیگر شکست خود را نمی توانستم پنهان کنم.

درین مسئله بسیار مشکل است تا منطق کرزی را برای این اقدامش حدس بزنم، تعداد رأی دهندگان در جنوب به دلیل

اوضاع بد امنیتی بسیار کم خواهد بود، و تعداد کمی از مردم حاضر خواهند شد تا به مراکز رأی دهی حضور یابند.

کرزی می دانست که اگر حمایت گروه های نژادی دیگر)هزاره، ازبک و تاجک( را جلب کرده نتواند، دیگر چانس

برای انتخاب شدن را نخواهد داشت. کرزی به حمایت سیاستمداران قوی که با اتحاد شمال ارتباط نزدیک داشتند،

ضرورت داشت. تعداد زیادی نمی خواستند که وی را حمایت کنند. سیاستمداران دیگر شمال حمایت شان را از داکتر

عبدالله اعلان کرده بودند. انتخاب “فهیم” یک تکتیک مهم بود که می توانست زمینۀ بدست آوردن رأی های بیشتری را

برای کرزی مساعد سازد.

فقط چند روز قبل از انتخابات خبر دیگری سر زبان ها شد که یک جنگسالار دیگر “دوستم” که به طور داوطلب در

ترکیه در تبعید به سر می برد به افغانستان بر می گردد تا از کرزی در پروسه انتخابات حمایت کند. “دوستم” در وحشت

و قساوت خود مشهور بود، خصوص اً در بمباردمان کابل در سال 1222 م، کرزی از وی درخواست کمک کرد. من

و”آیکن بیری” تأکید زیاد نمودیم که از به روی صحنه آوردن دوستم بپرهیزد، ولی به زودی معلوم شد که “کرزی”

تصمیمش را گرفته و کسی نمی تواند از آن جلوگیری کند. حتی خود کرزی هم اقرار کرد “حتی خودم قدرت آن را ندارم

که از آمدن دوستم به روی صحنه جلوگیری کنم.”

یادونه: دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ، هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولئ

در شام همان روز که یک مناظره بین کاندیدان )اشرف غنی، بشردوست و کرزی( در تلویزیون جریان داشت، دوستم

به میدان هوایی کابل رسید و بعد از یک وقفۀ کوتاه به صوب شمال حرکت کرد. من به فکر هفتۀ اول آمدنم به کابل افتادم

که کرزی می خواست دوستم را دستگیر کند.

فهیم خان دوباره به صحنه آمد، دوستم از تعبید برگشت، اسماعیل از قبل هم وزیر انرژی و آب بود، اینها همه به ظلم و

قساوت شان مشهور بودند.

تبصره:

کرزی از ختم دورۀ “جورج بوش” و روی کار آمدن “بارک اوباما” با از دست دادن حامی قدرتمندش در ادارۀ ایالات

متحدۀ امریکا )جورج بوش( برای بقای قدرتش در مبارزه می باشد و بخاطر حفظ خود، خانوده و تیم فاسدش تمام گزینه

های ممکن را بکار برده است. توقع و انتظار افغانها و جامعۀ بین المللی در دورۀ دوم ریاست جمهوری افغانستان، که

دیگر افغانستان مالک نیروی نسبتاً قوی امنیتی شامل پولیس، اردو و امنیت ملی و یک ساختار منظم ادارۀ دولتی شده

بود، چیزی دیگری بود. مردم افغانستان و جامعۀ بین المللی در انتظار کنار زدن جنگسالاران، افراد قانون شکن و فاسد

از صحنۀ سیاسی افغانستان بوده و توقع روی صحنه آمدن افراد پاک و متخصص بودند.

در زمان حاکمیت “جورج بوش”، “حامد کرزی” و تیم فاسدش از طرف حکومت ایالات متحدۀ امریکا >شاید روی

ملحوظات زمان< مورد حمایت همه جانبه قرار می گرفتند، طور مثال “زمانیکه احمد ولی کرزی برادر حامد کرزی از

طرف پارلمان به شمولیت در قاچاق مواد مخدر متهم گردید، حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان این اتهامات را علیه

برادرش رد کرد و مقامات ایالات متحده در زمان حکومت بوش بیان داشتند که ثبوت موثقی درین مورد در دست ندارند”

وی همچنان به تسهیل تقلب در انتخابات ریاست جمهوری به نفع برادرش حامد کرزی متهم گردید، این بار بازهم سفیر

وقت ایالات متحده امریکا برای افغانستان آقای “رونالد نیومن” کوشش نمود تا احمد ولی کرزی را به حیث سفیر به

خارج بفرستد تا از شایعات بیشتر منفی سیاسی در بخش وی و حکومت برادرش جلوگیری نماید )زندگینامه احمدولی

کرزی 41 سرطان 1321 ه ش، رادیو صدای امریکا(

قبل از روی کار آمدن “بارک اوباما” در رأس ادارۀ ایالات متحدۀ امریکا و سفر ناگهانی وی در سال 4112 م به

افغانستان، و اولویت دادن ملاقات با والی مقتدر و محبوب وقت ننگرهار” گل آغا شیرزی” قبل از ملاقات با کرزی در

کابل، برای “کرزی” یک زنگ خطر بسیار واضح پنداشته می شد. ایجاد تغییرات در سیاست و ستراتیژی امریکا با

روی کار آمدن رئیس جمهور تازه برای” کرزی” دور از انتظار نبود.

بعد از روی کار آمدن رئیس جمهور” بارک اوباما” در امریکا، در افغانستان دورۀ اول 5 سالۀ “کرزی” هم به پایانش

نزدیک شده بود و باید در افغانستان هم انتخابات ریاست جمهوری صورت میگرفت و رئیس جمهور جدید برای پنج سال

آینده مسؤولیت کشور را به عهده میگرفت. چون “کرزی” از یکطرف حامی مهم بین المللی اش را از دست داده بود و

سلسلۀ ارتباطات تلیفونی هفته وار را که با “جورج بوش” داشت دیگر قطع شده بود، و از جانب دیگر مردم انتظار

اجرای اصلاحات در اداره بودند و ادامۀ ادارۀ فاسد برای شان قابل قبول نبود، و کرزی محبوبیت سابقش را در بین مردم

از دست داده بود. درعین زمان اکثریت مناطق جنوب و شرق افغانستان در اثر نیرومند شدن روز افزون طالبان از نگاۀ

امنیتی بی ثبات شده بود، و نارضایتی مردم از بی کفایتی دولت دست بهم داده، توقع اشتراک مردم در انتخابات درین

ساحات خیلی کم بود.

کرزی” چون احساس خطر کرده بود که مبادا چانس دورۀ دیگر اقتدار دولتی را از دست بدهد، در جست و جوی راه

های دیگر برای حفظ و بقای قدرتش و مصونیت آینده خودش شد. وی در فکر جلب حمایت گروه مافیایی جنگسالار شد

تا اگر ممکن شود رهبری مافیای فساد را در اداره که از قدرت زیاد برخوردار بودند بدست آورد، “کرزی” با این

حرکت جال طلبانه و خودخواهانه اش، چانس برای ایجاد اصلاحات در اداره و اجتماع را از ملت گرفت و ممکن دیگر

آن چانس را ما برای ابد از دست داده باشد.

حال بزرگترین سد که در راه دوباره به قدرت رسیدن کرزی ایجاد شده بود، کاندیداتوری ” گل آغاز شیرزی” به پست

ریاست جمهوری بود، مهمترین اقدام کرزی راضی نمودن “گلا آغا شیرزی” والی مقتدر و محبوب ننگرهار که در

آنزمان در اوج شهرت و محبوبیت قرار داشت به انصراف ازین کار بود. “گل آغا شیرزی” می توانست یک رقیب

بالقوه برای کرزی محسوب گردد، کرزی کوشش نهایی را به خرچ داد تا وی را به انصراف از اشتراک در انتخابات

یادونه: دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ، هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولئ

4112 م وادار نماید، اگر چه “گل آغا شیرزی” استعفی اش را از مقام ولایت ننگرهار و آمادگی اش برای رقابت در

انتخابات ریاست جمهوری 4112 م با انتخاب “احمد ضیاء مسعود” معاون اول قبلی کرزی به حیث معاون اول و “سید

حسین انوری” والی هرات را به حیث معاون دوم قبلاً اعلام کرده بود. کرزی توانست بابکاربردن مهارت خاص از

یک سو با عدم پذیرش استعفای وی و از سوی با گفت و گوی چهار ساعته در ارگ ریاست جمهوری با التجا و عذر و

تعهدات، وی را ازین اقدامش منصرف سازد و راه را برای کامیابی خویش هموار تر سازد.

کرزی” چند ماه قبل از برگزاری انتخابات، یک اتحاد از جنگسالاران بدنام و قدرتمند، قاچاقبران مواد مخدر و فاسدان

. را که بخاطر از دست دادن مقام های شان هراس داشتند، بوجود آورد 1

بعد از کامیابی کرزی در انتخابات مملو از تقلب، برخورد های وی با جامعۀ بین المللی و در رأس آن ادارۀ “اوباما”

آغاز گردید. وقتیکه امریکا از تقلب گسترده در انتخابات یادآوری می کرد، آقای “کرزی” نیروهای امریکایی را در

انتقال طالبان ذریعه هیلی کوپتر ها به شمال افغانستان متهم می ساخت، زمانیکه امریکا از موجودیت فساد در اداره کابل

سخن می گفت، آقای “کرزی” عملیات شبانۀ نیروهای امریکایی را مورد انتقاد قرار می داد، این مقابله تا امروز دوام

دارد. و دلیل آن هراس کرزی از دور شدن از مقام ریاست جمهوری و عدم اطمینان از معافیت بعد از انتخابات می

باشد.

به طور خلاصۀ میخواهم بگویم که این بار نخست نیست که “کرزی” برای بقای دورۀ اقتدار خویش با سرنوشت 31

ملیون انسان بازی میکند. با مخالفت و سرتمبگی و گذاشتن شروط طفلانه بالای امریکا )احیایی ثبات و امنیت در کشور،

تسلیم نمودن طالبان به پروسه صلح، و راه اندازی انتخابات شفاف؟؟؟( که در بدل امضاء قرارداد امنیتی و با نادیده

گرفتن وضع امنیتی، اقتصادی، آسیب پذیری ثبات کشور در سال های آینده، ارائه نکردن بدیل و از همه مهمتر بی

حرمتی به مشورۀ آرای ملت در لویه جرگه مشورتی، یک بار دیگر ثابت ساخت که وی آمادۀ هرنوع معامله برای بقای

قدرتش می باشد و درین راه از هیچ عمل دریغ نخواهد کرد. چون این بار خودش کاندید نیست و دیگر چانس ندارد، باید

در فکر راه هایی باشد که بتواند از معافیت آینده اش مطمئن شود. گفته می شود که وی یک خانۀ بزرگ را در ارگ

زیر تعمیر گرفته است، این خود بیانگر آنست که وی آماده تسلیم دهی قدرت به آسانی نیست. اکنون معلوم می شود که

هدف اول کرزی کامیاب نمودن کاندید مورد نظرش )قیوم کرزی یا زلمی رسول( بوده و اگر درین کار ناکام بماند بازهم

از کوشش دست نخواهد کشید و جامعۀ جهانی، امریکا و کاندید احتمالی برنده را زیر فشار خواهد گرفت تا شرایط اصلی

اش را بپذیرند. شرایط واقعی کرزی چیزی بیشتر از اطمینان از داشتن امتیاز معافیت قانونی و یک مقام اعزازی نیست.

او در آینده )پدر دیموکراسی افغانستان یا بابای افغانستان نوین( شده نخواهد توانست.

کرزی در حالیکه خیلی از منطق پایانتر قرار گرفته است و طفلانه می گوید “افغانستان همیشه برندۀ جنگ بوده، اما

سیاست را باخته ایم. این بار برایم موقع بدهید که سیاست بازی کنم”. آقای کرزی مردم افغانستان را اطفال تصور کرده

است، ولی به این نکته متوجه نشده است که موقفی را که خودش اتخاذ کرده است حتی برای اطفال هم مضحک معلوم

می شود. یک کسی که روز شماری ختم دوره اقتدارش آغاز شده باشد، چی سیاست بازی خواهد کرد؟؟؟ و چی دستاورد

از او توقع کرده می توانیم؟؟؟

پیتر گالبریت” معاون سابق فرستادۀ سازمان ملل متحد برای افغانستان به این باور است که رئیس جمهور کرزی می

خواهد با اینکار بر امریکا اعمال فشار کند. این مقام باز نشستۀ ملل متحد به گونۀ کنایه آمیز می گوید: “او )کرزی(

حقیقت را می گوید، او می خواهد سیاست بازی کند، سیاستی که “حامد کرزی” و خانواده اش از آن سود ببرند. او با

تأخیر امضای موافقتنامۀ امنیتی تا پس از انتخابات چنین سنجش دارد که از این جریان به سود نامزد مورد نظر خود در

انتخابات آیندۀ افغانستان کار بگیرد، او می خواهد که علایق خود را آرایش ملی بدهد”.

نظر احمد رشید نویسنده و ژرنالیست در مورد موقف آقای کرزی: ” آقای کرزی تلاش خواهد کرد تا از نامزدی حمایت

کند که مصونیت او و خانواده اش را مخصوص اً از اتهامات فساد حفظ کند. احتمالا آقای کرزی از قیوم کرزی، برادرش

یا زلمی رسول، وزیر خارجه سابقش حمایت خواهد کرد.

واشنگتن با استقبال از نتایج لویه جرگۀ مشورتی اذعان داشت که نمی توان تأئید الزام آور تر از آنچه را که هزاران

نمایندۀ مردم افغانستان در خصوص مشارکت با ایالات متحده تمثیل کردند، سراغ کرد

یادونه: دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ، هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولئ

وزارت خارجۀ ایالات متحده با نشر بیانیه یی بر امضای فوری این سند به عنوان گام بعدی تأکید کرد و آن را بنیاد محکم

برای کار مشترک دو کشور در راستای ایجاد افغانستان امن، مرفه و باثبات خواند.

نتیجه:

این بازی ها، قبل ازین در سال 4112 م هم یک ضربۀ بزرگ را بر پیکر زخمی ملت وارد نموده است که جبران کامل

آن برای رئیس جمهور آینده دور از امکان خواهد بود، ولی این بار شاید ضربۀ مهلک دیگری بر پیکر کشور عزیز ما

افغانستان وارد گردد، یعنی اگر همکاری جامعۀ بین المللی را از دست بدهیم، شاید موجودیت افغانستان با تأریخ 5 هزار

ساله اش به خطر بیافتد…

پایان

 

Comments are closed.