در باره اجماع ملی

حکيم روان
درباره اجماع ملی

درين اواخر اجماع ملی بر سر زبانها است ، افغانها ، به خصوص روشنفکران افغان در باره اجماع ملی به بحث ميپردازند . اين بحث توسط آقای خليلزاد سفير اسبق ايالات متحده امريکا در افغانستان براه انداخته شده است .
در حاليکه جزئيات و محتوای آن تا هنوز نامعلوم است ، طرح اجماع ملی در بين آگاهان سياسی ، احزاب و سازمانها و مباحث روشنفکران به عکس العمل های گوناگون مواجه گرديد .
عده ای نسبت اينکه طرح مبحث اجماع ملی توسط آقای خليلزاد صورت گرفته است ، بدون آنکه در مورد صحت وسقم مطلب بانديشند ، با بی تفاوتی و ژست مغرورانه به بهانه تابعيت امريکايي وی بر طرح مذکور خط بطلان ميکشند.
تعصب در برابر خارجيان در بين افغانها به نوع نورم ومعيار وطندوستی مبدل گرديده است . اين در حالی است که در اکثر کشور های پيش رفته ياايجاد ترس و وحشت در برابر خارجيان xenophobiaو متمدن جهان
امر ضد انسانی تلقی ميگردد . درين شک نيست ، که خارجی ها در مراحل مختلف تاريخ روی خوبی به افغانها نشان نه داده اند، با آنهم ايجاب ميکند، که برخورد وقضاوت ما در زمينه بايد استوار بر منطق و تعقل باشد. مليونها افغان نسبت عوامل معلوم در بيرون از کشور در قاره ها و کشورهای مختلف جهان بسر ميبرند، اکثريت آنها زندگی بيرون مرزی را انتخاب نه کرده اند و تا هنوز با وجود کسب تابعيت کشورهای ميزبان با هزاران رشته به کشور شان تعلق دارند. بر علاوه با وجود کسب تابعيت دومی وپاسپورت امريکائی، خليلزاد امريکائی افغانی الاصل ناميده ميشود . بعقيده ما وظيفه و مسؤليت دولت ملی افغانستان است تاسهمگيری تمام مهاجرين افغان را در مسائل مهم ملی زمينه سازی نمايد.
عده طرح اجماع ملی را وسيله تبليغاتی ميداند که اهدافی معينی را تعقيب ميکندو يکی از اهداف مهم آنرا راهيابی به کمپاين انتخاباتی رياست جمهوری آينده وانمود ميسازند. به عقيده آنها آقای خليلزاد نسبت تابعيت امريکائي اش حق مشارکت در انتخابات رياست جمهوری را نه دارد. اين عده از هموطنان فراموش ميکنند که وزيران کابينه موجود اکثريت شان يا تابعيت خارجی دارند، يا عضويت در شبکه های استخبارات خارجی دارند.
اعضای آی-اس-آی ، ساواک،کی-جی-بی سی-آی-ای و غيره با تابعيت افغانی و غير افغانی نامردانی بيش نيستند. افغانها بايد واقعيت های جامعه خويش را زيرکانه درک کنند و برای تغير آن به نفع جامعه و کشور تلاش بخرچ دهند .
با درد و تأسف فراوان بايد گفت که کليه کشورهای جهان سوم قربانی آثار شوم جنگ سرد و زور آزمايي های ابر قدرت هاشدند. خاصتأ کشور عزيز ما افغانستان که نقطه تلاقی منافع متضاد ابرقدرت ها گرديد ، نسبت به هر کشور ديگری از جمله کشورهای جهان سوم ازين ناحيه صدمه های جبران ناپذير را متقبل گرديد. هجوم ابرقدرت های جهان بر کشور ماجنگ سرد را به جنگ گرم و جهنم آتشينی مبدل ساخت و درياهای خون را جاری ساخت . نتايج اين جنگ برای افغانها به قيمت گزاف ميليونها زندگی ، لشکرهای بيوه زنان و يتيمان و معيوبين و مليونها آواره و مهاجر و بالاخره از همپاشيدن جامعه افغانی تمام شد. تمامی کشورهای ذيدخل در قضيه افغانستان ، بالخصوص کشورهای بدسرشت همسايه ، با سوء استفاده از شرايط ناگواريکه دامنگير مردم و کشور ما شده بود، به دست درازيهای بی شرمانه و خصمانه متوسل شدند و اين دست درازيها تا اکنون بعد از يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و ذمه واريهای پرطمطراق ايالات متحده امريکا و متحدين اروپايی آن مبنی بر دفاع از حاکميت ملی افغانها در برابر مداخلات خارجی ادامه دارد . سيل مليونها آواره و مهاجر افغان به دولتهای نامسلمان و شيطان صفت پاکستان و ايران، فرصتی را به دست آنها داد ،که از دير زمان برای سياست های توسعه طلبانه خويش در انتظار آن بودند . آنها بااستفاده از عدم آگاهی سياسی ، مجبوريت و تنگدستی ،افغانها را بنام قوم ، مذهب ، زبان سمت و غيره ، تقسيم نموده ، پول و اسلحه را در اختيار شان گذاشتند. هزاران افغان بی اراده و ضعيف النفس را حلقه غلامی انداختندو به عضويت آی-اس-آی ناپاکستان و پاسداران انقلاب ضداسلامی ايران درآمدند، که عده از آنها امروز در مقامات بلند دولتی بر مسند قدرت تکيه زده اند.
اينها مزدوران بيگانه اندو هر آن در خدمت بيگانه به هرگونه عمل وطنفروشانه متوسل ميشوند. اينها يکجا با باداران شان منتظر فرصت اند، تا در غياب نيروهای بين المللی و در صورت ضعف نيروهای افغانی محشر سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ را بار ديگر برپا نمايند. اينها هر آن حاضر اند به پول بيگانگان افغان دشمن ، کشور خود را ، برادر و خواهر خود را به نفع آنها بخرند و بفروشند، در غير آن با سلاح آنها، کشور خود را ، برادر و خواهر خود را به نفع آنها سرنگون و از پادر آورند. اينها تا اکنون سلاحها را طبق فرمان باداران شان بزمين نمی گذارند از داخل و خارج بر مصالح و ارزشهای ملی هجوم می برند .
اينها هستند که در دستگاه دولت ، حکومت و حتی پارلمان سعی به فربه شدن خود و اطرافيان خود دارند و مانع حاکميت قانون ،تأمين
امنيت و تحقق پلانهای بازسازی ، پيشرفت اقتصادی و بهبود زندگی مردم ميگردند.
اينها نه می خواهند که قشر بالنده جامعه، جوانان ما دسترسی به علوم معاصر و آگاهی و فرصت های کاری داشته باشند و استعدادهای شان رشد نمايندو روزی در برابر استبداد آنها قدعلم نمايند. چون فقر و جهل زمينه های استبداد اندو استبداد از ريشه های آن تغذيه ميشود .
سی سال اين وطن فروشی و برادر کشی در ظاهر امر به نام دين و دفاع از دين ، بنام قوم و دفاع از قوم و غيره ودر حقيقت امر خلاف همه ارزشهای ملی وانسانی ادامه يافت و تاهنوز ادامه دارد. هنوز پاکستان و ايران باداشتن باندهای مزدور، آينده افغانستان را تهديد ميکنند. ريزش پول واسلحه خارجی به مزدوران حلقه بگوش ، سياست افغانی راطبق ميل باداران شان به بيراهه کشيدند. اهداف سياسی ، آرمانها و مقدسات افغانی را جدأ در زير سايه شوم پول و اهداف ناپاک همسايه های خداناترس و نامسلمان قرار دادند .
در اوضاع و احواليکه مقدرات افغانستان مربوط به امر بزرگ اتحاد و همبستگی تمام اقوام برادر و برابرافغان و کليه اقشار جامعه افغانی
است ، صدای اجماع ملی ، وفاق ملی ، همگرايی و همسويی سراسری ملی ، از حلقوم هر کسی که باشد، صدای قلب کشور به خون غلتيده ماست . صدای وفاق ملی ، اجماع سراسری ملی ، صدای عقل و وجدان مردم عذاب ديده افغان است . همه فرزندان اصيل وطن بايد به نام نامی افغانستان عزيز در داخل و خارج کشور ، در اطراف و اکناف جهان ، باشور و شعف بينظير صدای وحدت ملی ، وفاق ملی و اجماع ملی را
لبيک بگويندو باآمادگی های عملی بر شکوه و جلال اين صدا بيافزايند. اگر نفاق مردود است ، و اگر ميدانيم که نفاق تراژيدی آفرين است ،اگر ميدانيم که دشمنان ما خواهان نفاق مان اند، اگر ميدانيم که نفاق مارا باهمه داشته های تاريخی و فرهنگی خويش به سوی تباهی مطلق و نابودی سوق ميدهد ، پس روی آوردن بسوی اجماع ملی و وحدت ملی امر عاقلانه به نفع مصالح عليای ملی است .
صدای وفاق ملی و اجماع ملی را آنهايي خفه ميسازند و بی اهميت جلوه ميدهند، که چون لاشخورانی خداناترس تا هنوز خون مردم درمانده و بی جان مارا ميمکندواز بابت چور و چپاول دارائی های عامه و خيانت به کشور و مردم مليونر شده اند و مليونهای غارت شده خود را از ترس فردای آفتابی و روشن کشور با وسايل و ذرايع مختلف به کشورهای خارجی ميبرند. جنگسالارانيکه دست های کثيف شان به خون مردم ما آغشته است ، نه ميخواهند، پلان های توسعه طلبانه باداران شان در باره کشور ما، با تدوير اجماع ملی افغانها ، وحدت و همبستگی ملی وسراسری تمام اقشار و اصناف جامعه افغانی فروريزند.
اجماع ملی گام نخست و مؤثر در راه برآورده ساختن بزرگترين آرمان مردم مادر باره صلح است . از نظر ما اجماع ملی متشکل و مرکب از تمام اقشار جامعه افغانی ، تمام نيروهای ملی باوجود تفاوت های انديشه ای است . دعوت به اجما ع ملی در حقيقت دعوت نيروها است برای طرد جنگ و خشونت ، برای آغاز مذاکرات سازنده و صلح آميز و برای رسيدن به توافق در باره آينده کشور و مردم . سنگ بنای اجماع ملی ، بازنګری بر مواضع قبلی ،پذيرش واقعيت های جديد، آشتی پذيری، مسامحه ، سازش ، مدارا و تمايل به مصالحه ملی است .
اجماع ملی پيوندهای برادری و برابری اقوام ساکن افغانستان را که بناء بر توطئه دشمنان خارجی و همدستی فرزندان ناخلف کشور صدمه ديده است ، التيام می بخشد.
اجماع ملی بدون استثناء جمله افغانها را با حفظ تفاوت های فکری و سياسی برای سهمگيری در تعيين سرنوشت کشور شان فراميخواند.
اجماع ملی، بدون در نظرداشت ملامت و سلامت دربرگيرنده همه نيروهای ا ست که می خواهند تمام مراحل گذشته تاريخ خويش را بازنگری نمايند. هر گروهی از جامعه را فرصت ميدهد تا مصالحی را که در برابر خود قرار داده است از نو بررسی نمايند. چپی ها و راستی ها کشور ما را به ميدان بزکشی خارجی ها بنام انترناسيوناليزم و برادری اسلامی مبدل ساختند، در نتيجه جز ويرانی کشور و نفاق بين الافغانی چيزی نصيب افغانهانه شد . اين بود پايان همه ماجراجويی های چپی و راستی . اکنون مافقط بر ويرانيها می ناليم و از نفاق شکوه داريم کسی در فکر و انديشه بازنگری انتقادی نيست ، هر کس تلاش دارد، ثابت کندکه او مطلقأ حق بجانب بود. همين طرز تفکر حقيقت مطلق، کشور را به تباهی کشاند. شايد حقيقت چيزی باشد که تا هنوز هيچ امکان گفتن نيافته است . اجماع ملی به همه افغانها فرصت بدست خواهد دادتا جايگاه مناسب خويش را در درون جامعه دريابند ، چيزی که برای مشارکت همه افغانها در امر بازسازی و تدوين زندگی نوين دارای اهميت حياتی است . اجماع ملی ميتواند آغاز خوب و نيکی باشد.خوب
اين امر مسلم است که ما در نقطه پايان تاريخ قرار نه داريم و اين آخرين ايستگاه ما نيست . بايد همه با هم بدون توهمات ، انديشمندانه به سوی آغاز جديد بحرکت بيافتيم . همه با هم در يک اجماع ملی و وفاق ملی از آنجهت ، که حزب سياسی ، تنظيم سياسی و هر سازمان و نهاد ديگر در جامعه بهم پيوسته فعاليت دارد .بدون مشارکت و همنوايی ساير اقشار جامعه هيچ کس هيچ کاری را پيش برده نمی تواند.
هيچ کس هيچ کسی را حذف کرده نميتواند. بعد از حذف کردن های سالها و انجام نامطلوب و ناخوشايند آن وقت آن فرارسيده است تا افغانها در يک اجماع بزرگ ملی گرد هم آيندو در باره راهحلهای مشکلات موجود مشترکأ بانديشند و همه باهم برای حل معضلات ومشکلات جامعه خوددست بدست هم دهند . مادر وطن ما افغانستان عزيز بر همه فرزندان خويش حق دارد از تماميت ارضی آن دفاع نمايندو در امربزرگ شگوفائی و آبادانی آن سهم گيرند.
سی سال فاجعه جنگ ، درس فراموش ناشدنی برای افغانهاست . جنگ و خشونت تمام ارزشهای ملی و انسانی رابا تهديد نابودی رو برو ساخت . اعمال خشونت نه تنها زندګی صدها هزار انسان را بلعيد ، بلکه ارزش های انسانی چون تفاهم ، اعتماد ، احترام متقابل ، همکاری و تعاون برای رسيدن به اهداف مشترک ، آشتی و تحمل همديگر را نيز شديدأ صدمه زد .
امر دفاع از کشور ، ارزشهای ملی و انسانی از ما افغانها ميطلبدتا از تعصب ، خودبرتربينی ، خودمحوری ، تماميت خواهی ، تفوق طلبی قومی، زبانی ،سمتی و مذهبی ، دورويی و منافقت ، به سوی برادری و برابری ، احترام و اعتماد متقابل ، همکاری و تعاون ، سازش و مدارا و تحمل يکديگر گذار نمائيم و در يک اجماع ملی همديگر را در آغوش بکشيم و صف واحدو خارائين را در برابر دشمنان وطن واحد ما افغانستان عزيز تشکيل دهيم وبا مساعی مشترک در راه آبادانی و سربلندی کشور ، سعادت و خوشبختی مردم غيور و صبورافغانستان متحدانه و برادرانه گام برداريم .پايان

Comments are closed.