گزارش شورای اجرائيه به جلسه شورای مرکزی حزب ملی ترقی وطن

 

                                               گزارش شورای اجرائیه

                             به جلسه شورای مرکزی حزب ملی ترقی وطن

                                            2  جوزا سال 1392

کابل ــ افغانستان

اعضای محترم شورای مرکزی ورفقا ی دعوت شده حاضر درجلسه :

برادران و خواهران گرامی !

وحدت دو حزب سیاسی مستقل ،دموکرات و ترقیخواه کشور قریب هفت ماه قبل ا ز همین مقطع بنا بر درک ضرورت یک پارچگی نیرو های ملی و دموکراتیک کشور جهت صف ارایی متحدانه مبارزه مستمر غرض شکل گیری یک نیروی ذینقش و اثر گذار در واقعیت امر نه تنها یک دست آورد مهم در راستای پایان دادن به تشتت و پراگندگی میان نیروی های ملی دموکراتیک کشور بود ،بلکه گام جدی در راه ایجاد الترناتیف دموکرات ومردمی در برابر بیداد و ستم لجام گسیخته حاکم بر سرنوشت کشور ما محسوب میگردد.

  کنفرانس وحدت که نتیجه تفاهم و نخستین گامی جدی که به وحدت تشکیلاتی دو حزب انجامید ، شورای مرکزی حزب را به انجام وظایف و مکلفیت ها موظف ساخت که به مثابه ارگان مسئول از صورت انجام دقیق ان به کنگره آینده حزب گزارش دهند .

  شورای مرکزی حزب با توجه به تصامیم نخستین کنفرانس حزب ،شورای اجرائیه حزب را مکلف ساخت تا در راستای تحقق عملی تصامیم کنفرانس دست به اتخاذ تدابیر و اقدامات موثر کار زند ، اجازه دهید ازکارهای که طی  مدت هفت ماه در زمینه تحقق فیصله های کنفرانس صورت گرفته مختصرا گزارش ارائه نمایم :

 بعد ازکنفرانس جلسات نوبتی وفوق العاده شورای اجرائیه ودارالانشا حزب بموقع دایر گردیده وحزب رامنحیث وظیفه دائیمی رهبری نموده است .

 شورای اجرائیه حزب با درک و فهم مسئولیت های وظیفوی و غرض انسجام به موقع امور یومیه حزبی ،دست به ایجاد کمیسیون ها در جنب دارالانشاء حزب از اعضای حزب پرداخته، و تفکیک کار هر کمیسیون را با توجه به لایحه وظایف شان پی ریزی و بصورت دایمی از نحوه پیشبرد کارشان نظارت بعمل اورده  است .

که این کمیسیون ها عبارت اند از:    کمیسیون تشکیلات ،تبلیغ و فرهنگ ،تفاهم و ارتباط و کمیسیون امور مالی .کمیسیون های یاد شده جلسات خویشرا مرتبا دایر و وظایف سپرده شده را در چهار چوب لوایح مربوطه خویش و با توجه به امکانات موجود انجام داده است . کمیسیون تشکیلات جلسات خویشرا طور متداوم هفته وار دایر و از چگونگی پیشرفت کار ادغام تشکیلات حزب را در ولایات کشور و خارج از کشور نظارت نموده ،غرض حصول اطمینان از پیشرفت و انکشاف مطمئن امور تشکیلاتی در قدم نخست لایحه وظایف کمیسیون را تهیه و  در تداوم آن ،طرزالعمل کاری ادغام تشکیلاتی ،پلان کاری شش ماهه تدابیری تشکیلاتی ،تعین قیم های دایما فعال شورا های حزبی ،طرزالعمل در باره طرز کار شورا های محل زیست ٰ،محل کار و حوزه های حزبی ،طرزالعمل تدابیر جلسات حزبی و آجندای واحد مرتبط به آن ، ترتیب و تنظیم یک پلان کاری مفصل غرض مشخص ساختن وظایف برای سازمان حزبی شامل ولایات ،شهر ها ،ولسوالی ها ،قریه جات و سایر سازمانهای محلی ، تنظیم سفر های اعضای با صلاحیت حزب از جانب اعضای شورای اجرائیه غرض تشدید پروسه ادغام تشکیلاتی در برخی شورا های ولایتی،ارسال بموقع مصوبات رهنمودی ، ارتقای ظرفیت های کاری حزب از جمله کار های این کمیسیون محسوب میگردد.

  به صراحت باید گفت که کار ادغام تشکیلاتی در برخی شورا های حزبی با شور  شعف تمام به گرمی استقبال و به سرعت انجام پذیرفت ولی با تاسف در برخی شورا های حزبی پروسه ادغام تشکیلاتی آن چنانیکه توقع میرفت نه ، بلکه به کندی صورت گرفت ،هستند شورا های ولایتی که با وجود تقاضا های مکررو با حفظ اینکه هردو ساختار دارای تشکیلات مستقل قابل ملاحظه اند تا اکنون بنا بر هر دلایل که بوده  نتوانسته سهم فعال خود را دراین امر با ارزش و سترگ ایفا کند، امید است جلسه کنونی بر تحرک شان در راستای تحقق عملی ادغام تشکیلاتی اثر گذار گردد.

  در این زمینه به یک کلام باید گفت که اکنون ادغام کار تشکیلاتی درتمام سطوح ساختار سیاسی حزب در حد (90)٪ به پایه اتمام رسیده است که نیازمند مواظبت جدی بیشتر از پیش میباشد .

  راجستر حزب در وزارت عدلیه نیز یکی از وظایف عمده و تعیین کننده و واقعیت تبارز کننده حزب واحد مااست که می بایست بدون درنگ طی مراحل قانونی آن به پایه اتمام میرسید ،ولی با تاسف نسبت برخی معاذیر قانونی وقسما بی تفاوتی ما، تا اکنون به انجام آن موفق نگردیده ایم .یکی از عمده ترین علل عقب مانی پروسیجر راجستر حزب به دلایل که درشیوه کاری وزارت عدلیه تغیری در ماده نهم طرز تاسیس ،ثبت و راجستر احزاب وارد گردیده است ،بنا بر برخی  دلایل تخنیکی سد راه تحقق این مامول گردید که احزاب سیاسی را مکلف ساخت تا هر حزب بطور جداگانه د رحد اقل بیست ولایت کشور دفتر باز و فعال داشته باشد ،این مورد ما را وا داشت تا در گام نخست در رابطه به حفظ هویت قبلی مان به عنوان  احزاب راجستر شده اقدامات پیشگیرانه داشته باشیم . شورا اجرائیوی حزب خود را مکلف میداند تا بعد از اتمام اجلاس حاضر شورای مرکزی ، پروسه راجستر حزب واحد را در کمترین زمان ممکن تکمیل نماید.

  در بخش توسعه پایه های اجتماعی و سیاسی حزب و گسترش تماس ها با سایر نهاد ها و احزاب سیاسی همسو در کشور گامهای متین و پیگیرانه بر داشته از ان جمله ایجاد جبهه نجات از بحران یکی از دست اورد های قابل توجهی در راستای تامین تفاهم میان نیرو های ملی دموکراتیک افغانستان محسوب میگردد، مساعی لازم برای ایجاد این جبهه در آغاز بنام جنبش نجات از بحران مسمی گردید و سپس به جبهه نجات از بحران تغیر نام داد .از همان آغاز آماج بازی های سیاسی جوانب مختلف که  در ماهیت امر درتناقض با ان عمل مینمود قرار گرفت .از جمله هقده حزب سیاسی که توافق نمودند ،جنبش نجات از بحران را بوجود آورند ،صرف ده حزب سیاسی و تعداد قابل توجه سازمان های  اجتماعی و شخصیت های مستقل سیاسی ،علمی و فرهنگی کشور توانستند با توافق بر طرحهای مرامنامه و اساسنامه ان و تدویر مجمع عمومی اساس جبهه را بگذارند .  جبهه در طول مدت هفت ماه اخیر حرکتی را بنام حرکت ملی افغانها که تعداد قابل توجهی احزاب سیاسی و شخصیت های مستقل و سازمانهای اجتماعی عضویت انرا داشتند در عکس العمل به حملات راکتی پاکستان بر ولایات ننگرهار ،کنر ها و نوستان تنظیم وبر علاوه صدور اعلامیه ها دو بار با رهبری ولسی جرگه ملاقات نموده تجاوز بر حریم کشور مارا محکوم و از دولت جمهوری اسلامی افغانستان خواسته اند تا وظایف خود را بادر نظر داشت ارزش های مندرج قانون اساسی کشور در دفاع از سرزمین آبایی ما انجام دهد. شایان ذکر است که ،موضع گیری سالم جبهه نجات ا زبحران در موارد مختلف ، موقف جبهه را در بین مردم استحکام بخشیده ، به عنوان یکی از طرفهای موثر در قضایا ی کشور  مطرح ساخته است .

  همزمان فشا ر روز افزون حکومت بر احزاب سیاسی مبنی بر گشودن دفاتر حزبی حد اقل در بیست ولایت کشور توسط احزاب راجستر شده باعث گردید تا نمانیدگی حزب ملی ترقی وطن در جبهه نجات از بحران مذاکراتی را با احزاب و ائتلافهای دیگر شامل ائتلاف احزاب دموکرات و ترقی خواه ،ولسی جبهه و برخی احزاب مستقل شامل حزب اسلامی افغانستان واحد ،ریاست گروه صلح جوانان افغانستان ،حزب ملی وحدت ولسی تحریک ،حزب افغان ملت ،حزب وفاق ملی ،حزب انصاف ملی افغانستان ،حزب متحد ملی و حزب حمایت از حقوق مردم افغانستان انجام دهد و عکس العمل مشترک شان را در برابر حکومت باتدویر کنفرانس مطبوعاتی و صدور اعلامیه مشترک با شرکت بیشتر از سی حزب سیاسی سازماندهی نماید.بر علاوه حوادث ولسوالی گوشته ولایت ننگرهار و حملات جانب پاکستان بر ولایات کنر ها و نورستان  همه را واداشت تا تجاوز پاکستان بر کشور ما را طی یک اعلا میه تقبیح و به سایت های مربوط حزب ملی ترقی وطن سپرده البته تا اکنون هیچ حادثه ای مهم در کشور وجود نداشته است که در قبال ان جبهه عکس العمل مناسب و موضعگیری سالم خویش را تبارز نداده باشد. قابل ذکراست که ادامه تماس ها با احزاب ملی یووالی ،حزب خلق انقلابی  افغانستان که عضویت جبهه نجات از بحران را کسب نموده اند این امکان را به وجود آورده است تا بر بحران موجود جبهه از گزند انهدام نجات داده و موضع گیری مشترک جبهه را با احزاب و ائتلافهای سیاسی در رابطه به قانون انتخابات و شرکت در کنفرانس ها ورکشاپ ها که توسط موسسات خارجی سازماندهی گردیده است و شرکت فعالانه فعالین حزب ما در جلسات مجمع جامعه مدنی افغانستان و کمیته داد خواهی جامعه مدنی نیز از جمله مواردی است که  حضور فعال حزب را در مسایل مربوط کشور گواهی میدهد.

  مذاکرات کمیسیون تفاهم و ارتباط حزب با ائتلاف احزاب ترقیخواه و دموکرات و هم چنان با حزب وطن و حزب ملی وطن به هدف حزب واحد اغاز گردیده و تا اکنون ادامه دارد. حزب در عرصه کار فرهنگی و تبلیغاتی نیز فعال بوده ،آغاز فعالیت صفحه فیسبوک حزب ملی ترقی وطن ، تدویر جلسات پالتاکی با شرکت تعدادی از اعضای رهبری حزب که شورای اروپایی حزب آنرا کمک نموده است نشر مرامنامه حزب در پیام ملی ارگان نشراتی حزب ، نشر مرامنامه و اساسنامه حزب به کمک یکتن از اعضای هیات اجرائیه ، نشر اسناد حزبی ما در سایت های متعدد انترنیتی ،تدویر سمینار ها در رابطه به سیستم های اتخاباتی منجمله سیستم ها ی انتخاباتی افغانستان ، شرکت تعداد ا زاعضای رهبری حزب در میز های مدور برنامه های  تلویزیونی و رادیویی و موارد مختلف دیگر، نشر مقالات فعالین حزبی ما در ویبسایت ها و نشرات بیرون مرزی ،تامین روابط شورای اروپایی حزب با سازمانهای برخی کشور های اروپایی و معرفی حزب برای آنها ،شرکت برخی اعضای حزب در یک تعداد کنفرانس های بین المللی ،سیمینار ها و ورکشاپها که به مناسبت های مختلف دایر شده و صدور اعلامیه ها به مناسبت های مختلف که معرف موضع گیری حزب ما در ارتباط به مسایل عمده ملی و بین المللی بوده است ،مواردی است که بر اتو ریته و اعتبار حزب ما در بین مردم و محافل سیاسی کشور افزوده است .میتوان گفت که حزب ما به تناسب احزاب دیگر از لحاظ تبلیغاتی فعال بوده ولی این بدان معنی نیست که نقایصی در کار ما وجود نداشته است .نبود تبلیغات شفاهی ا زجانب اعضای حزب در بین مردم که به معرفی حزب در بین مردم بپردازد و جامعه حضور فعال آنرا احساس نماید ،نبود یک سیستم آموزش منظم حزبی ،عدم نشر منظم پیام ملی ارگان نشراتی حزب از جمله مواردیست که لازم است برای رفع نقایص موجود تدابیر مشخص اتخاذ گردد.

 کمسیون مالی سلسله فعالیت های راانجام داده است ،لایحه وظایف ، طرزالعمل واحد پرداخت حق العضویت راترتیب وبه عده ئی سازمانهای حزبی فرستاده اند . کمسیون مالی در تنظیم دفتر جدید حزب سعی لازم به خرچ داده که کارکمسیون قابل قدر است . ولی درعرصه امور مالی سلسله مشکلات جدی ودایئمی موجود است، تصفیه امورمالی که  جزاز وظایف حزبی است به یک سیستم منظم حزبی تبدیل نگردیده وبه ان  کمتر اهمیت داده میشود وحتی به فراموشی سپرده شده مسئولین  سا زمانهای حزبی ، عادت حزبی پرسش دررابطه به تصفیه حق العضویت ها راازدست داده و با ان معافیت منفی حاصل نموده است ، اعضای حزب عوض اینکه به رفع این نقیصه بپردازد به چانه بازی ها وبهانه ها اغاز مینمایند ، پس اعضای حزب  این حالت رابه شکل سوال با خود مطرح نما ئید که ایا ادامه این وضعیت رفقا راقانع میسازد یاخیر ،وشمارفقا باید بدانید  که اکثر مصارف فعلی حزب ازپول حق العضویت ها واعانه های اعضای حزب که درخارج ازکشوردرسازمان حزبی تنظیم میباشد صورت میگیردومااعضای حزب در داخل کشور بااین موضوع با بی تفاوتی برخورد می نمائیم ،  که درین رابطه توجه اعضای حزب ومسئولین سازمانهای حزبی راجدا جلب مینمایم .

رفقای عزیز

درمورد حالت موجود درحزب که گزارش ان به حضورشما رفقا تقدیم گردید ،حالا درمورداوضاع جاری درکشورچند مطلب نزد شمارفقا عرض میداریم .

بحران افغانستان نتيجه منطقی تقابل دو گرايش مخالف ومتخاصم است .گرايش تغير و تحول ، آزادی و حقوق مدنی ، ترقی و عدالت اجتماعی از يکسو و گرايش ضد تغير و تحول ، جبر و الزام ، استبداد و خودکامگی از سوی ديگر . هرگاه جنبشی و تحرکی در کشور برای تغير اوضاع براه افتاده است ، فورا نیروهای ارتجاعی وتاریک اند یشان پیدا شده تاجلو ترقی وپیشرفت رابگیرند . اين تقابل به شکل مرئی و نا مرئی هميشه وجود داشته ولی از يک و نيم قرن به اين سو از زمان پادشاه آزاديخواه افغانستان ، امير شيرعليخان آشکار گرديده است . چنانچه عناصری از همين قماش ، سيدجمال الدين افغان نابغه بينظيرجهان اسلام را نسبت انديشه های تحول طلبانه آن از کشور تبعيد نمودند و پادشاه خيرخواه افغان را از کمک و ياری شان محروم ساختند . تاريخ افغانستان مشحون از به توپ بستنها ، زندانهای مخوف ، حماسه ها و کارنامه های جاويدانی وطندوستان افغان است . تاريخ سياسی کشور ما شاهد اين حقيقت است که هميشه  در پهلوی زمامداران مستبد کسانی و حلقاتی نيز بوده اند که برای طولانی ساختن عمر استبداد و لگام گسيختگی، به خود فروشی و خيانت متوسل شده اند و آنهائي را که خواستار  ترقی وطن ، بهتر شدن زندگی مردم ، تحديد قدرت هيأت حاکمه استبدای ، نظارت بر عملکرد حکومت و مشارکت فعال سياسی مردم در امور سياسی و اجتماعی، جزء فرهنگ و مبنای افکار و خرد سياسی شان بوده و درين راه جان و مال خويش را دريغ نميکردند ، به اتهام نافرمانی ، بدعت و بی دينی تکفير نموده اند.

 دشمنان خارجی افغانستان برای منافع نامشروع خويش در کشور ما ، بقا و کمک به استبداد داخلی ازين زمينه ها  بهره برده است و با مداخله در امور داخلی کشور ما از طريق افراد و گروههای زرخريد داخلی موانعی را در راه آزاديخواهان واقعی بوجود اورده اند . بحران تباهکن امروز بازتاب مداخلات  پيهم خارجی از طريق فرزندان ناخلف کشور بمنظور منافع آزمندانه نامشروع بيگانگان ، حمايت از استبداد داخلی ، فروپاشی وحدت ملی ما و جلوگيری از تغيرات و ريفورمهای اصلاحی طی اين مدت ميباشد .  وحشتناکتر از همه اينکه ما افغانها تا هنوز ازين تراژيدی دردناک درس های برای خود استخراج ننموده ايم . قدرتهای خارجی با استفاده از استقرار مناسبات عقبمانده قبيلوی در جامعه ما توانسته اند نفاق ملی و بی ثباتی ملی را در کشور ما دامن بزنند و زمينه حضور سياسی خويش را در داخل کشور ما تضمين نمايند . رويدادهای سياسی اخير کشور به وضاحت علت خارجی جنگ ها ، بی ثباتی ، بی امنيتی و بی عدالتی را به اثبات رسانيده است  . چشم سفیدی کشورهای مداخله گر باالخاصه پاکستان و ايران در امور داخلی کشور ما به حدی رسيده که حتی رهبران اين کشورها ضرورت پوشيدن و کتمان نمودن مداخلات ، پلانهای خائينانه و ضد افغانی خود را نمی بينند، برعکس آنرا حق طبيعی خود تلقی ميکنند .

مداخله آشکار اين کشورها ، بيانات و اظهارات رهبران آن در مورد قرارداد امنيتی کشور ما با ايالات متحده امريکا بيانگر مداخله عريان اين کشورها در امور کشور باستانی ما است . حتی پاکستان که تا اکنون تحت الحمايه دولت انگليس ميباشد و اساس کشور مصنوعی شان را استعمار بناء نهاده است ، آشکارا اعلام ميدارد که :

– تجهيز نيروهای مسلح افغان  بايد در مشاوره با غلامان پنجابی صورت گيرد .

– مسؤلين وزارتخانه های قوای مسلح در مشوره با رهبران تروريست پرور پاکستانی تعيين و مقرر گردند .

– محصلين نظامی اردوی افغان تنها در پاکستان تحت نظر آی-اس-آی تعليم ببينند .

– در داؤطلبی های معادن افغانستان ، پاکستان حق اوليت داشته باشد .

– در عرصه سياست خارجی دولت افغان بايد طبق ارزوهای ناپاک پاکستان ، مناسبات با کشور هند محدود نموده  و قونسلگری های موجود هند را در افغانستان بسته و يا هم تحت تعقيب قرار دهد .

– در پروسه مصالحه و مذاکرات با طالبان نقش کليدی به پاکستان واگذار گردد .

– از اعمار بندهای آبگردان بر درياهای افغانستان که به پاکستان سرازير ميشوند ، جلوگيری بعمل آيد .

      ايران با سياست های توسعه طلبانه مشابه در برابر حاکميت ملی ، تماميت ارضی ،-

 منافع و مصالح ملی افغانستان موقف دارد .

تلاشهای سياسی و ديپلوماتيک افغانی طی سالهای طولانی بر پاکستان اتومی و ايران

در حال اتومی شدن اثری ندارد . مداخلات آشکار و پنهان پاکستان و ايران در امور داخلی افغانستان به شکل بی شرمانه ادامه دارد . برعلاوه پرورش ، تجهيز و گسيل تروريستان و آدمکشان به تحريکات روزافزون در نوار سرحدی دست ميزنند. پيشروی متجاوزين پاکستانی در مناطق شرقی کشور و اعمار پوسته ها در داخل قلمرو افغانستان و به توپ بستن قريه جات ولايت کنر بيانگر سياست های تجاوزگرانه الحاق سازی خاک افغانستان است . دولت آخوندی و ضد بشری ايران صرف نظر از تقاضاهای مکرر دولت افغانستان ، جوامع مدنی و گروههای مدافع حقوق بشر ، افغانها را با بهانه های گوناگون دسته دسته غرغره ميکند . دولتهای ضد انسانی و ضد اسلامی پاکستان و ايران با داشتن گروههای مزدور داخلی نه می ماند ، زندگی افغانها به روال عادی و انسانی برگردد .

وضعيت موجود در افغانستان و پيرامون آن از ما ميخواهد تا بدون احساسات و بلند پروازيهای روشنفکرانه ، با شيوه های عاقلانه و هوشمندانه راه بيرون رفت از بحران جاری را جستجو نمائيم .

وضعيت موجود به ما مي آموزد که اگر واقعأ خواستار قطع مداخلات سيستماتيک خارجی برای بقای استبداد و حاکميت گروههای مزدور ومعامله گر در کشور خودهستيم ، پس بايد با اتحاد و همبستگی ملی و سراسری، برای برچيدن بستر مداخلات خارجی که همانا عقب ماندگی قرون وسطايی ، مناسبات و فرهنگ فرسوده قبيلوی ، نفاق ملی ،عقبگرايی و تفسير انحرافی از شريعت غرای محمدی به نفع بقای بی عدالتی اجتماعی و توجيه مداخلات خارجی است ، آستين ها را برزنيم و پيکار سازندگی ملی را با اشتراک همه افغانها آغاز نمائيم .

قابل تذکر است که بحران افغانستان ابعاد داخلی و خارجی دارند . کشور ما در دوران جنگ سرد بين شرق و غرب مرکز تلاقی منافع ضد انسانی و قربانی بی چون و چرای آنها گرديده و عواقب شوم اين جنگ هنوز دامن پرخون کشور و تن نيم جان ملت افغان را رها نکرده است .

پس بر افغانهای وطندوست است تا در کنار تأمين اتحاد و همبستگی بلاقيد و شرط و بلا استثنای تمام نيروهای افغان ، با براه اندازی جنبش عمومی مردم ، در جهت تحکيم و توسعه پروسه آغاز شده ، دوام و مؤثريت حمايت جامعه بين المللی از کشور ما ، بمثابه وجيبه انسانی و اخلاقی آنها در امر بزرگ برگشت صلح، قلع و قمع سازمانهای مافيايی و گروههای مسلح غير قانونی ، تأمين حاکميت ملی مبنی بر اراده واقعی مردم ، بازسازی زيربناهای اقتصادی و اتخاذ تدابير فوق العاده در جهت رفاهيت و سعادت مردم داغديده افغانستان بلا تأخيردست بکار شوند .

بيشتر از يک دهه است که جامعه بين المللی درگير مبارزه با گروههای تروريست و جنگ طلب القاعده و طالبان است .این مبارزه به دلیل عدم هما هنگی میان نیروهای داخلی وخارجی ازیکسو ونبود ستراتیژی معین واهداف متفاوت از سوی دیگر به موفقیت نه انجامیده است  ، وعمدا از نقش پاکستان بمثابه حامی و مشوق تروريسم و بنيادگرايی چشم پوشی ميکنند . عوض آنکه پاکستان را تنبيه و مجازات نمايند و تعزيرات سياسی و اقتصادی را عليه آن وضع نمايند ، ميخواهند آنرا از طريق حمايت مادی و معنوی به سوی اتحاد عليه تروريسم فراخوانند .پارادوکس!

فراخواندن پاکستان برای مبارزه عليه تروريسم ( پاکستان ) مضحکه بيش نيست . اين تلاشها جز اتلاف وقت و نيرو چيزی را به آرمغان نخواهد آورد . خوشبينی خواهد بود ، اګر توقع رود ، تا پاکستان از حمايت و رهبری تروريسم دست بکشد .

جهانيان فراموش ميکنند که پاکستان مقدرات و بقای خويش را با بنيادگرايی و تروريسم گره زده است . جامعه جهانی با اغماض و خودفريبی تلاش دارند تا خود را تلقين نمايد که در مبارزه با تروريسم، با کمپلکس تروريسم و بنيادگرايی (پاکستان ) نه ، بلکه با القاعده و طالبان مقابل است . در حاليکه برای پاکستان ، القاعده و طالبان گردانها و وسائلی بيش نيستند . به اين ترتيب بحران خونبار افغانستان در بعد خارجی آن ادامه دارد.

قوای مسلح افغانستان که تحت قيموميت جامعه جهانی قرار دارد ، و جامعه جهانی مسؤليت تجهيز و بلندبردن مهارتهای محاربوی آنرا عهده دار گرديده است باید اولتر ازهمه به پایان دادن نفوذ تنظیم ها وگروههای سیاسی درین نیروها ورفع خطرات ناشی ازان دراینده توجه نماید  .

راههای تنظيمها و احزاب سياسی بسوی قوای مسلح بايد مطابق قوانين کشور کاملا مسدود باشد . قوای مسلح متحد و يکپارچه ، بايد جايی برای نوک پای پديده های ننگينی

چون قومگرايی ، سمتگرايی ، اختلافات مذهبی و لسانی نداشته باشد . قوای مسلح افغانستان بايد سپر مطمئن دفاع از تماميت ارضی کشور باستانی ما افغانستان عزيز ، حاکميت ملی ، منافع و مصالح ملی و ارزشهای مادی و معنوی جامعه کثيرالقومی ما باشد . قوای مسلح کشور ما بايد به امر تبديل  نمودن رؤياهای برحق مردم ما برای برقراری صلح ،تحکیم  دموکراسی و تأمين عدالت اجتماعی به واقعيت ، کمک نمايد .

برعلاوه دستگاه دولتی در امر پايان بخشيدن به بحران جاری بمثابه عامل عمده داخلی نقش کليدی دارد . متأسفانه برخلاف روحيه ماده چارم قانون اساسی کشور و برعکس انتظارات برحق مردم افغانستان ، با مسأله حکومت به اساس روابط و علايق تنظيمی و مصلحت های نامشروع ، برخورد صورت گرفت . عناصري که سالها بر مردم تاخته بودند و عاملين شناخته شده و آشکار خونريزیها و مرتکبين جنايات ضد بشری ميباشند ، در دستگاه دولتی بر اساس معامله ضد مردمی جا بجا شدند و حاکميت که حق مردم است ، بمثابه ملکيت شخصی استفاده گرديد و مورد معامله قرار گرفت . اداره نااهل مفسدين برعلاوه حيف و ميل مليارد هادالر کمکجامعه بين المللی ، ملکيت های شخصی و عامه مردم افغانستان را چور و چپاول نمودند . فساد و ارتشاء مشخصه اصلی دولت را تشکيل داده ، به اين علت شهرت بد و رسوائی بزرگی را در جهان کمايی نموده است . در حقيقت امر دولت خود اسباب تجريد و انزوای سياسی خود را فراهم نموده و از حمايت و پشتيبانی مردم خود را محروم ساخت .

اگر ما عوض اداره فاسد امروز يک اداره مسؤل ، کارا و با صلاحيت ميداشتيم و عوض اداره امروز که بيشتر به يک باند مافيايی شباهت دارد ، يک حکومت ملی که به اساس اراده واقعی مردم استوار ميبود و در جهت التيام دردها ،وبراورده ساختن  ارزوها و آمال و رضايت مردم کار ميکرد ، مردم افغانستان با اشتراک فعال خود ، کار بحران جاری را به کمک و ياری جامعه بين المللی يکسره ميساخت و سرنوشت جنگ با طالبان بيگانه پرست را بنفع افغانستان خاتمه ميبخشيد و دستآوردهای چند سال اخير بمراتب بيشتر و آسيب ناپذيرتر ميبود .  چنين است بعد تراژيک داخلی بحران جاری دافغانستان .

اگر به حقيقت واقعيتها پی ببريم ، يک گام به حل مشکلات نزديکتر ميشويم . وقتی مجرم مرتکب جرم شود ، قانون دست او را ولچک می زند و طبق حکم قانون مجرم را محکوم ميسازد . در برابر هجوم و حمله فرد مسلح نميتوان به دست خالی از خود دفاع کرد . جواب جنگ تجاوزکارانه ، جنگ دفاعی است . جنگ بخاطر صلح ، امنيت مردم و دفاع از کشور، جنگ عادلانه ، جنگ روا و برحق است . به هر حال جنگ ، جنگ

است . از هر وسيله ممکن بايد برای جلوگيری از جنگ استفاده شود . ولی تماميت ارضی کشور ، حاکميت ملی ، منافع و مصالح ملی ، صلح ، دموکراسی و عدالت اجتماعی ارزشهای اند ، که در راه حراست و دفاع از آن به قربانی نیاز دارد .

ما از تلاشهای رهبران کشورهای دوست و دولت افغانستان در راه مصالحه با طالبان غير وابسته حمايت ميکنيم ، ولی با مصالحه ایکه ما را يک گام به پيش ببرد ، نه به عقب .

از نظر ما دستآوردهای دهسال اخير به هيچوجه قابل معامله نيست ، در غير آن صلح ، به قيمت توقف پروسه جاری و ربودن يکی از دستآوردهای دهسال اخير ، يک فرصت برای بحران جديد خواهد بود . قانون اساسی کشور با تمام ارزشهای دموکراتيک آن ، آزادی مطبوعات ، انتخابات پارلمانی و رياست جمهوری  در کشور ، انتخابات  شوراهای ولايتی ولسوالیها وشاروالیها ، آزادی فعالیت  احزاب سياسی ، حمایت ازحقوق زنان ، تحکيم و توسعه دموکراسی ، انکشاف معارف و توسعه اقتصادی ارزشهای مسلمی اند که ارجگذاری به آن بايد اساس مذاکرات صلح را تشکيل دهد .

در ارتباط با حضور نیروهای خارجی در افغانستان باید گفت که حزب ملی ترقی وطن بمثابه حزب بر خواست از میان مردم و یک بخش از انها در حالیکه خواهان مناسبات نیک و دوستانه با همه کشورها وملل جهان میباشد،چون مردم افغانستان مخالف خضور هر نیروی خارجی در کشور خویش است ، ولی از انجاییکه مداخلات گسترده و تجاوز اشکار پاکستان و ایران  در کشور ما ادامه دارد و تروریزم با داشتن لانه های مصون در پاکستان ، حمایت مالی ، اطلاعاتی و تسلیحاتی ان کشوروبرخی از کشور های منطقه هنوز هم برای افغانستان ، منطقه و جهان منبع یک خطر جدی بوده میتواند، افغانستان به ادامه کمک های مالی ، تسلیحاتی و نظامی جامعه بین المللی نیاز دارد.

حزب ملی ترقی وطن با توجه به خطراتیکه افغانستان را تهدید می نماید از جامعه بین المللی می خواهد تا به کمک های خویش به افغانستان ادامه دهد، در اعمار زیربناهای اقتصادی کشور ما را کمک نماید ،به تجهیز نیروهای مسلح ما متناسب به وضیعت نظامی منطقه بپردازد و تعهد خود را مبنی بر پایان بخشیدن به لانه های تروریزم در منطقه و تامین ثبات و امنیت در افغانستان ایفا نماید و به نگرانی مردم ما مبنی بر حمایت نیروهای خارجی از برخی گرو های مفسد ، قانون شکن ، غاصب املاک و چپاولگر دارایی های عامه و سکوت در برابر مداخلات و تجاوزات پاکستان و ایران و ایجاد تاسیسات توسط انها در سر زمین ما که سبب گردیده تا مردم ما در چنین وضیعتی به انها به دیده شک و تردید بنگرند پایان دهند.

هرگونه عدم توجه به موارد یاد شده می تواند افغانستان را یکبار دیگر به لانه های تروریزم ، میدان رقابت کشور های منطقه و منبع جدی خطر برای منطقه و جهان مبدل سازد

دشمنان خارجی به گونه های مختلف از ناهنجاری اوضاع افغانستان منفعت برده اند . در جريان جنگهای سی و پنج ساله، کشور ما زيانهای جبران ناپذير ديده است . برای التيام دردها ، جبران خسارات ، بازسازی کشور و آغاز زندگی نوين، امر وحدت ملی و وفاق ملی همه اقشار و صنوف جامعه ، نسبت به هر وقت ديگر اشدأ ضرورت است .

ما مشترکات فراوان برای کار و زندگی مشترک ملی داريم . اسای وحدت وهمبستگی ملی ماراداشتن وطن مشترکی بنام افغانستان، دیانت ، تاریخ وافتخارات مشترک ومنافع ملی ما تشکیل می دهد . تنها منافع شخصی و گروهی ، منافع متعارضی اند ، که اساسات وحدت ملی را  برهم ميزند . اين منافع در داخل يک فاميل باعث تباهی فاميل ميگردد، احزاب ، دولت ها و ملت ها را از هم می پاشند . در کشور ما افراد و گروههای جاه طلب منافع متعارض خويش را زير نام دين ، قوم ، زبان و سمت از ديد مردم پنهان ميسازند . چون میدانند که با چهره اصلی در پيشگاه مردم محکوم خواهد شد . ولی اين محاکمه دير يا زود به سراغ شان ميرسد .

زمان آن فرا رسيده است تا ما همه همديگر را فرزند وطن بناميم و دست برادری و برابری را به سوی يکديگر دراز نمائيم و همه بدون امتياز و برتربينی در امر دفاع از مادروطن مشترک و منافع ملی مشترک بسيج گرديم . همه فرزندان وطن بايد شانس و فرصت خدمت بمردم و وطن را داشته باشند . کليه مردم ، بشمول افراد ، گروهها و احزاب اپوزيسيون و دولت بايد در امر دفاع از کشور و منافع عاليه مردم ما در صف واحد و شکست ناپذير قرار بگيرند . دفاع از حاکميت ملی ، تماميت ارضی ، پروسه آغاز شده بازسازی سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، تحکيم و تعميق دموکراسی ، دفاع از دستآوردهای دهسال اخير ، ارزشهای دموکراتيک قانون اساسی اصولی اند که ميتواند مبنای مستحکم و تزلزل ناپذير وحدت ملی را تشکيل دهد .

در جامعه کثيرالقومی ما گروهها ، اقشار ، اصناف و طبقات مختلف وجود دارند . وجود اقشار مختلف مردم بمعنی موجوديت تعدد منابع قدرت است .

سوگمندانه ما تا هنوز با وجود تجارب دلخراش و داشتن  قانون اساسی دموکراتيک و قانون احزاب شاهد فرهنگ سياسی در کشور نيستيم ، که پلوراليسم سياسی يا کثرت گرائی سياسی را بمثابه اصل بنيادی تقسيم قدرت احترام نمايند . هنوز پارلمان کشور منحصر به زورمندان و جنگسالارانی است ، که در نتيجه چور و چپاول دارائی های شخصی و عامه ، تجارت مواد مخدر و اسلحه و پولهای بی حساب استخبارات خارجی ، صاحبان دارائی های سرشار شده اند .

حزب ما بمنظور رفع انحصار قدرت ، حفظ نظم و ثبات سياسی ، ايجاد فضای همکاری و تعاون پيشنهاد مينمايد تا حد اقل ۵۰ ٪ کرسی های پارلمان را به احزاب سياسی اختصاص داده شود . اين امر بدون شک توسعه و تعميق دموکراسی و بکارگيری آن در پراتيک سياسی و اجتماعی را تأمين خواهد کرد .

همچنان لازم ميبينيم تا احزاب سياسی در پهلوی دولت و ناظرين جامعه ملل نقش کنترول و نظارت بر جريان انتخابات را داشته باشد .

ما به اين باور هستيم که گروههاو احزاب با وجود اختلافات بايد همديگر را در محدوده منافع ، اهداف ، ظرفيت ها و امکانات ، احترام نمايند . برای اينکه در يک جامعه باثبات سياسی زندگی کنند، بايد برای رهبری و اداره دولت با هم همکاری داشته باشند .

به اينصورت نقش مردم از طريق احزاب سياسی در اداره و رهبری قدرت سياسی تبارز ميکند و ارزشهای دموکراتيک در عمل تجسم واقعی مييابد .

 حزب ما بايد اين باور را نهادينه سازد که وحدت و همبستگی مردم ميتواند جلو خونين ترين فجايع و وحشی ترين جنگجويان را بگيرد . اراده مردم ميتواند ناممکنات را ممکن سازد .  نيروی مردم است که تاريخ ميسازد . به پيش در راه وحدت و همبستگی سراسری ملی !

زمان آزمون حيات و ممات را در برابر افغانها قرار داده است . ما وقتی اين آزمون تاريخ را پيروزمندانه سپری کرده ميتوانيم که هوشمندی و تعقل سياسی ،  جای قدرت طلبی ها، خودخواهی ها ، امتيازطلبی ها و غرايز طبيعی حاکم بر ما را احراز کند . حل مسايل حياتی ملی را با احساس مسؤليت در برابر وطن ، عاطفه و ترحم بمردم در خون غلتيده افغانستان ، با خصائل عالی و متمدن ، با تواضع و خاکساری و با اخلاق و فضائل انسانی ميتوان ممکن ساخت .

حزب ما مانند هميشه يکبار ديگر بلا استثناء ،همه نيروهای افغانی را به سوی وحدت و اتحاد سراسری ملی دعوت مينمايد و تأکيد ميکند که اين امر نسبت به هر وقت ديگر اجتنا ب ناپذيرتر گرديده است .

همه با هم بسوی وحدت و همبستگی سراسری ملی !

 

Comments are closed.