افغانها از ديگران ياد بگيريد

       حکيم روان                  

 

                          افغانها !

از ديگران ياد بگيريد

 

از خواندن اين خبر در مطبوعات هالند که احزاب چپ و راست کشور برای جلوگيری از سقوط حکومت ، غلبه بر بحران و اهداف مشترک وطنی از سايه های خويش بريدندتا از منافع عمومی کشور و مردم خويش دفاع نمايند، يک نوع احساس خوشی و مسرت و از جانب ديگر تأسف انگيزو ملال آور دست داد .

احساس خوشی و مسرت ازينکه انسان ها با وجود تفاوتها در نظرات و عقايد ميتوانند، نه تنها کله ها و گردنهای يک ديگر را نزنند، بلکه برای اهداف عمومی و خير انسان مشترکأ کارو پيکار نمايند.

تأسف انگيز و ملال آور از خاطريکه نه تنها عوام افغانستان در نفاق ، مخاصمت و دشمنی های بی پايان به سر ميبرند ، بلکه روشنفکران کشور مانسبت اختلافات نظرياتی و بعضأ حتی صليقه ای با هم دشمن آشتی ناپذير اند. برای بی اعتبار ساختن همديگر تمام نورم های اجتماعی ، سياسی و اخلاقی را لگدمال ميسازند. هر يک تلاش دارد ، تا همه را ملامت سازد و خود سلامت ازين معرکه برآيد.

با خود گفتم : ايکاش ما افغانها از ديگران می آموختيم 

وقتی حزب راست افراطی  ( حزب آزادی ) برهبری گيرت ويلدرز،نماينده در پارلمان کشور هالند، کسی که به حيث ضد اسلام  و ضد خارجی ها شهرت يافته است ، همکاری خويش را بر اساس تمايلات جاه طلبانه شخصی با حکومت  ليبرالهاو دموکراتهای مسيحی قطع نمود و حکومت با خطر واقعی سقوط روبرو ګرديدو اين سقوط همراه با زيانهای جبران ناپذير اقتصادی  برای جامعه بود، احزاب چپ از جمله سبزهای چپ ، حزب سوسيال-ليبرالهاو حزب اتحاد مسيحی با وجود اختلافات در عرصه های گوناگون سياسی ، اقتصادی تلاش نمودند تا از سقوط حکومت جلوگيری کنندو جای حزب راست افراطی را احزاب چپی پر نمايند. رهبر اتحاد مسيحی بنام سلوب در يک مصاحبه ګفت : (( ما به اقداماتی بايد متوصل شويم که برای ما خوش آيند نيستند، ولی ضروری اند.))  رهبر حزب راست افراطی ميخواهد

حکومت را ورشکست سازد، تا جلو تعميق بحران داخل حزب خويش را به بهانه انتخابات گرفته  و به اميد اينکه طی انتخابات پيش از موعد بتواند با سوء استفاده از وضع ناگوار اقتصادی و نارضايتی مردم نسبت پايين آمدن قدرت خريد مردم و بحران واگير اقتصادی جلو قدرت را بدست گيرد.

 رهبر سوسيال ليبرالها پيخ تولددر مصاحبه ای ماههای طويل و دراز بدون تصميم گيری پيش از انتخابات را پيش بينی کرد وی گفت : (( تنظيم بوديجه و تطبيق پلانهای اقتصادی برای همه احزاب سياسی بايد علويت داشته باشد.))

جالب اين است که حزب سبزهای چپ حاضر شد برنامه ايتلاف قبلی را در مورد صرفه جويي (۱۴،۲ ) مليارد يورو ، بر مبنای رفورمها را جدی بگيرند،در حاليکه حين تشکيل حکومت موجود   با اين برنامه جدأ مخالفت داشتند. رهبر حزب سبز های چپ گفت : (( ما در برابر پرابلم بزرگ حياتی قرار داريم .ما بايد گامی را به پيش برداريم .))

اينست احساس مسؤليت در برابر وطن و مردم . و اينست احزاب واقعی سياسی که نه برای حزب و شهرت حزب و رهبر حزب ، بلکه به هدف خدمت به مردم بوجود آمده اند. وقتی منافع مردم و کشورشان  به خطر و تهديد روبرو ميشود، همه شان چون تن واحد از منافع مردم وکشور دفاع مينمايند و صف واحد دفاعی را تشکيل ميدهند.

رهبران احزاب سياسی افغانستان ! يکبار به وجدان تان مراجعه کنيد! بر مردم مظلوم و بيدفاع افغانستان ترحم نماييد. در باره سرنوشت کشور پرآوازه و باستانی تان فکر کنيد!

درين لحظات تعيين کننده برای سرنوشت کشور و مردم در خون غلتيده تان ، منافع شخصی

خانوادگی و گروهی خويش را کنار بگذاريد! به صدای دلخراش مظلومان کشور تان گوش فرادهيد! مردم از جنگهای فرسايشی و  بی پايان ، از ناامنی و قانون شکنی های دوامدار و بدون مجازات به ستوه آمده اند. احزاب سياسی در جهان معاصر در سمت و سو دادن جوامع نقش حياتی دارند . ديده ميشود که احزاب سياسی افغانستان به وظايفی جز وظايف احزاب سياسی مصروف اند.

برای پايان بخشيدن به جنگهای خونين ، چوروچپاول ، حاکميت مافيای خون آشام ، آنارشی و عدم حاکميت قانون ، باهم متحد شويد ! بالاخره شما هم انسان و افغان هستيد، بر کشور ، هموطنان و همنوعان تان ترحم نماييد .اميال و ارزوهای فرعونی شما ، نفاق و شقاق احزاب و گروههای سياسی زمينه های دوام و برپايي جهنم موجود را فراهم ميسازد .

اعضای احزاب سياسی و رزمندگان واقعی !  اگر رهبران تان به صدای وجدان و عقل سليم ، صدای مادروطن داغديده، ناله ها و فريادهای مظلومان بيدفاع گوش فرانميدهندو صادقانه به سوی وحدت ها و ايتلاف ها نه ميروند، آنها را تجريد واز خود برانيد. نمانيد تا بر شانه ها و بازوهای شما، رهبران معامله گر و بی احساس ، تشنه شهرت و کسب قدرت به اميال شوم شان برسند. شما فرزندان برومند مردم افغانستان ، وطنپرستان واقعی که از روی احساس و عاطفه انسانی و عزم خدمت به وطن و هموطن ،  به عضويت  احزاب مختلف سياسی در امده ايد، طلسم اطاعت بی چون و چرا و دستور پيروی کور کورانه را بشکنيد !

با حفظ استقلال نظرياتی وتشکيلاتی ، بدون رهبران جاه طلب در سنگر واحد ضد جنگ و مافيای حاکم بر امور کشور ، صف واحد دفاعی را تشکيل دهيد ! شما آينده سازان و تاريخ سازان واقعی هستيد! اين رهبران که از روز تأسيس حزب تا هنوز و تا مرگ خود و يا مرگ حزب رييس حزب می باشد، بر شما اعضای صادق حزب اعتماد نه دارند، پس شما هم بر آنها اعتماد نه کنيد ! رهبران ازين قماش بدون ترديد ديکتاتوران خون آشام فردا اند. اينها مانند حسن مبارک ، بن علی تونس ، علی عبداله صالح يمن ، قذافی و بشار اسدهستند، امروز حزب را موروثی ميسازد ، اگر به قدرت برسند، قدرت را موروثی ميسازند.

قريب دودهه از سقوط حکومت  دوکتور نجيب الله شهيد ميگذرد ، که باندهای مسلح غير مسؤل ،در تبانی با استخبارات کشور های همسايه ، مصروف قتل و قتال ، چورو چپاول ، اختطاف ، تهديد و تحقير مردم اند . احزاب سياسی افغانستان در زير سايه سنگين گذشته و تحت رهبری  اشخاص خودخواه و جاه طلب ، با راه اندازی رقابت های نا سالم و بی ثمر، هيچگونه اثری بر اوضاع نداشته ، موجوديت و عدم موجوديت آن باهم برابر است . مع الوصف باندهای جنايتکار در زدو بند با يکديگر ميتواننددر مراحل مختلف متحدانه عمل نمايند، چرا دهها حزب وسازمان سياسی افغانستان با وجود تقاضاهای مستدام صفوف و اعضاء ، هيچگاهی متحدانه عمل نه کرده اند و هيچگاه اتحاد و همبستگی واقعی را به نمايش نه گذاشته اند ؟ در حاليکه احزاب سياسی واقعأ ملی و مسؤل ، فعال و زنده نقش مهم و برجسته در تغيير اوضاع و تحولات سياسی و اجتماعی دارند. جامعه ما بعد از جنگهای ساليان متمادی ، برای تلافی و جبران خسارات کمرشکن ، به وحدت و همبستگی ، برادری و برابری ، همسويي و همگرايی ، تعاون و همکاری ضرورت دارد . بازسازی و امر احيای مجدد افغانستان نه تنها مستلزم وحدت و همبستگی خلل ناپذير تمام نيروهای افغان است ، بلکه حمايت و پشتيبانی ، کمک و همکاری بی شايبه تمام بشريت يک امر ضروری و حياتی تلقی ميگردد . ولی بعضی از رهبران سياسی برخلاف منافع و مصالح عاليه ملی ، دشمنی و مخاصمت ، کينه و نفرت ، اختلافات قومی ، زبانی ، مذهبی و سمتی را دامن ميزنند. اين دسته و تبر ريشه درخت افغانستان ، خلقها و اقوام افغان  را از بر ميکند. آنهايکه با دورويي و منافقت زير نام قوم و زبان ، سمت و محل ، تعصب و کينه توزی را توصيه ميکنند، در بهترين حالت دچار فقر معنوی اند و در غير آن نوکران  دشمنان افغانستان ميباشند .

وطنپرستان افغان ! هوشيار و بيدار باشيد ! حيله و نيرنگ بازيگران سياسی را متوجه باشيد

آنها کشور واحد و يکپارچه مارا به شمال و جنوب ، شرق و غرب تقسيم ميکنند و عليه تمرکز سياسی کشور خود سری های محلی را دامن ميزنند. ميدانند که نيروی ما در  وحدت و يکپارچگی ما است . و پيروزی های ما مربوط به نيرومندی ما است .

برادران و خواهران ! ميخواهيد صلح وصفا به کشور صلحدوست تان برگردد ؟ پس  بر دور جبهه نجات از بحران متحد شويد . جبهه نجات از بحران ميخواهد  به همه الام و مصايب شما نقطه پايان بگذارد . جبهه نجات از بحران از گذشته تأسف انگيز بريده است و بسوی آينده های تابناک بر مبنای تفکر جديد و انديشه های دموکراتيک در حرکت است . ما جدأ اميدوار هستيم تا  جبهه نجات از بحران به جبهه واقعی نجات از بحران مبدل گردد . جبهه نجات از بحران وقتی بمنزله جبهه واقعی نجات از بحران ميرسد که با ديد وسيع ، از روی عقلانيت و انديشمندانه در جهت اتحاد و همبستگی کليه نيروهای ملی ، دموکراتيک و عدالت پسند گامهای عملی و مؤثر بر دارد .


با حفظ تفاوتها بسوی وحدت و همبستگی سراسری به پيش !

 


Comments are closed.