گزارش کميسيون

کابل- افغانستان گزارش کمیسیون تدارک وحدت
حزب ملی افغانستان و حزب ترقی وطن
به کنفرانس وحدت

اشتراک کنندګان محترم کنفرانس وحدت، مهمانان گرامی !
خانمها و آقايون !
کشور عزيز ما افغانستان با پيشينه طولانی تاريخی، کشوری است با تاريخ بی نظير، پرماجرا و آشوبزده، با اوضاع و احوال متحول و پيچيده، مورد تهاجمات پيهم و خونبار نيروهای متجاوز خارجی، با اشکال و انواع استبداد داخلی .
مردم غيور و سلحشور اين مرز و بوم با جانبازيها و قربانی های بی مانند از حريم مقدس کشور خويش در برابر متجاوزين دفاع نموده و با ريختن خونهای خويش حماسه های جاودان و فراموش ناشدنی را درج تاريخ ساخته اند . مهاجمين «شکست ناپذير» ، سيطره جويان و کشورگشايان متعد د را با وحدت و همبستگی خلل ناپذير اقوام مختلف کشور ، بزانو در آورده اند. ازين جهت جهانيان بحق افغانستان را قبرستان امپراطوريها توصيف کرده اند. همت عالی ، شجاعت و دليری ، ارادهء آهنين ، سرسپردگی و روح وحدت ملي اقوام برادر کشور باعث شده است، تا با امکانات نابرابر از معرکه های خونين بنام آزادی، حفظ شرف وناموس و دفاع از مادر وطن سربلند و پيروز بدر آيند . آرمان آزادی هميشه در افق آرزوهای افغانها درخشش داشته است. با درد و دريغ که ما بخاطر آزادی طی قرنها جويهای خون خويش را جاری ساخته ايم ولی رؤيای آزادی را تا اکنون نه به مفهوم واقعی آن درک کرده ايم و نه از آن بهره مند شده ايم. به تأسف نزد افغانها آزادی مفهوم محدود دارد، و آزادی را تنها راندن متجاوزين خارجی ميپندارند. به همين علت بعد از تحمل قربانيهاو رنجهای بيکران بخاطر طرد و راندن متجاوزين خارجی به همين امر اکتفاء شده است و از آزادی به مفهوم واقعی ان محروم مانده ايم و خونبهای مبارزات مردم ما توسط استبداد داخلی در تبانی با دشمنان خارجی به يغما برده شده است. وقتی ما صاحب آزادی واقعی درعمل شده ميتوانيم که ذهن ما مسبوق به مفهوم واقعی آزادی گردد. ما طی قرنها اسير جهالت ، بيسوادی ، گرسنگی ، بی خانمانی، بيکاری، فقر و بينوايی ، امراض گوناگون ، احتياج ، استبداد ، بی حقوقی و بی عدالتی هستيم . ما نتوانسته ايم تا آزادی از استعمار را تا سطح ايجاد دولت های مستقل ملی ، استحکام و ثبات سياسی ، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی تکامل بدهيم قریب به اکثر جنبش های آزاديخواهانه مردم ما ، خودجوش بوده و سازمان سياسی مقتدر ، آگاه و باتجربه که تحت اجندای معين ملی ، با داشتن اعتبار خدشه ناپذير و اتوريته عالی درميان مردم، آنها را بعد از حصول استقلال ، به سوی اهداف بزرگ ملی هدايت ميکرد ، وجود نه داشت . بيداری سياسی مردم، بسيج وسازماندهی آنها برای مشارکت در پروسه های سياسی و امور بازسازی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، وظيفهء حزب سياسی واقعأ ملی و مردمی است .
اينجا است که ضرورت و لزوم حزب سياسی فعال و سراسری، مدافع حقوق و آزاديهای مردم اجتناب ناپذير ميگردد . جلسه امروزی ما به اقتضای همين ضرورت تشکيل گرديده است . دو حزب رسمی کشور، با احساس مسؤليت در برابر وطن و مردم با در نظرداشت اهداف مشترک ملی و با عبور از بحران اعتماد توانستند بر نفاق حاکم در محيط روشنفکری و سیاسی نايل آيندو حزب واحد را تشکيل دهند، تا کشور و مردم را در امر نجات از بحران کشنده جاری ، کمک و ياری رساند.

دوستان محترم !
با من موافق خواهید بود، که یکی از دلایل بی نظمی و موجودیت مشکلات در کشور نبود تفاهم ، همگرایی و بی اتفاقی های ناشی از تفاوت های سلیقوی، خود خواهی ها و تکبر در جامعه و بالخصوص میان برخی مسئولین و رهبران احزاب و سازمانهای سیاسی و اجتماعی ، نهادهای جامعۀ مدنی،علما و روحانیون و معززین و متنفذین اقوام میباشد.
ما طی دهۀ آخر همواره سعی وتلاش ورزیده ایم تا با نهاد ها و سازمانهای همفکر و همسو مذاکرات و تفاهمات را در جهت ایجاد جبهه ها، ایتلاف ها و وحدت سازمانی تشکیلاتی نیروهای دارای اهداف مرامی یکسان یا با هم مشابه بمنظور تقویت و ارتقای نقش نیروهای ترقی خواه وعدالت پسند در تنظیم حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ افغانی به پیش ببریم.
خوشبختانه، مبتنی بر اهداف مرامی، مصوبات و قطعنامه های کنگره ها و جلسات شورا های مرکزی هردوحزب: حزب ترقی وطن و حزب ملی افغانستان، بعد از چند دور مذاکرات توسط هیئت های مؤظف با درک ضرورت جدی وحدت سازمانی در مرحلۀ کنونی رشد و انکشاف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در مسیر تآمین وتحکیم صلح سراسری، استحکام وحدت ملی اقوام ساکن این مرزوبوم، حاکمیت قانون، داشتن نظام مردم سالار مبتنی بر انتخابات آزاد، عادلانه، سری و همگانی به توافق سیاسی در مورد وحدت سازمانی- تشکیلاتی دست یافتیم.
به تعقیب توافقات ابتدائی، تصمیم اتخاذ شد تا کمیسیون 22 نفری با تعداد مساوی از رهبری هردو حزب تحت عنوان ” کمیسیون تدارک وحدت” ایجاد گردد. این کمیسیون توانست طی نشست ها وملاقات های دو ماهه سندی را تحت نام” میکانیزم وحدت تشکیلاتی حزب ترقی وطن و حزب ملی افغانستان” به امضا برسانند.
طبق میکانیزم یاد شده، چهار کمیته مؤظف گردید تا مرامنامه واساسنامۀ حزب جدید را طرح، اعلامیۀ وحدت را تسوید و آماده گی های لازم را جهت تدویر کنفرانس وحدت اتخاذ نمایند.
هکذا در کمیسیون تدارک وحدت فیصله شد تا بمنظور تآمین وحدت سازمانی و تشکیلاتی میان هردو حزب و تحکیم بعدی آن، ارگانهای عالی تصمیم گیری و اجرائیوی عجالتاً با تعداد مساوی اعضا از هردو جانب ایجاد گردد. علاوتاً موافقه بعمل آمد تا رئیس حزب از یکجانب و معاون اول از طرف دیگر انتخاب شود.
باید تذکر داد که کمیسیون تدارک با رعایت اصول ثبت و راجستر احزاب سیاسی، مصمم شد تا حزب بنام ” حزب ملی ترقی وطن ” نامگذاری شود.
همچنان کمیسیون تدارک تصمیم گرفت تا با رعایت احکام اساسنامه های هردو حزب و احترام به صلاحیت های شورا های مرکزی و سایر مقامات عالیۀ حزبی، تفاهمات فوق الذکر را جهت تحقق عملی از مجاری اساسناموی طی مراحل نمایند.
به همین دلیل قبل از تدویر این کنفرانس مسایل مربوط به وحدت حزبی در جلسات شوراهای مرکزی مطرح و بعد از تآئید آن، اکنون به کنفرانس وحدت ارایه میگردد.

دوستان گرامی !
بيشتر از سه دهه است که تراژيدی خونين سراپای کشور مارا فرا گرفته است . جنگ ويرانگر و هستی سوز ثروتهای مادی و معنوی جامعه را می بلعد و دامنهء آن روز تاروزگسترش می يابد. جنگ تباهکنِ سی ساله هيچ خانواده افغان را بی داغ نمانده و زندگی فرد فرد جامعه ما را تهديد ميکند. جنگی که دامنگير کشور و مردم ما گرديده است ، توسط همسايگان و قدرت های خارجی برای منافع شان بر ما تحميل گرديده است . دريغا که افغانها تاهنوز نه توانستند، ميکانيزمی را ايجاد کند تا جلو مداخلات بيشرمانهء همسايگان و قدرتهای خارجی را بگيرند و ريختن خون افغانها را متوقف سازند. از زمان به قدرت رسيدن دو باره سردار محمدداؤد جنگ وحشيانه نا مريی تحت رهبری پاکستان در وجود رهبران جهادی عليه رژيم وقت آغاز گرديد و تا اکنون با کسب اشکال مختلف با بی رحمی و شقاوت بی نظير ادامه دارد . تجاوز نظامی اتحاد شوروی زمينه توسعه مداخلات خارجی در امور افغانستان و گسترش ابعاد جنگ را به همسايگان طماع افغانستان و کشورهای ذينفع در جنگ عليه افغانستان مساعدساخت . طی اين مدت نيروهای چپ و راست ، هر يک بخت شان را آزمودندولی جنگ هنوزاداممه دارد . .افغانها برای حل معضلات داخلی خويش از زور ، پول و اسلحه بيگانگان عليه برادران افغان خويش استفاده کردندو به اشاره و توصيهء بيگانگان خونهای يکديگر را جاری ساختند.طی بيش از ده سال جنگسالاران و سردسته های باندهای مسلح ، دست اندرکاران مافيای مواد مخدر ، اسلحه و ملکيت های غير منقول ( زمينها ، باغها،منازل وغيره ) و گماشتگان شبکه های اطلاعاتی بيگانگان ، در کنار حضور نظامی ايالات متحده امريکا و نيروهای ناتو ، بر مقدرات کشور و انسان مظلوم و بيدفاع افغان حاکم ميباشند.
حاکميت رژيم سرتاپا فاسد فعلی که مجريان اصلی آن ناقضين حقوق بشر و سازماندهندگان غارتهای گله ای هستند، مردم را به حدی منزجر و متنفر ساخته اند ، که زمينه های سرباز گيری مخالفین دولت را در ميان مردم مساعد ساخته است . اداره ناکارآمد و فاسد نه تنها باعث رکود سطح زندگی اقتصادی ، فقر و بی نوايی بيسابقه شده است ، بلکه از لحاظ معنوی جامعه را به قهقراء کشانده است . دستبردهای متداوم زورمندان به داراييهای خصوصی و عامه ، توليد و قاچاق مواد مخدر، اختطاف های مکرر و دوامدار ، دزدی و غارت ، قانون شکنی های بدون هيچ نوع مجازات ، تجاوز بر شرف و نواميس مردم ، جامعه افغانی را بسوی تباهی مادی و معنوی سوق می دهد .
مداخلات پيهم وبی شرمانهء همسايگان در امور افغانستان و اغماض عامدانه ايالات متحده امريکا و متحدين در مورد اينکه پاکستان خاستگاه و پرورشگاه بنيادگرايی وتروريسم وشبکه آی-اس- آی سازماندهنده تمام عمليات نظامی و تروريستی عليه افغانستان و جامعه بين المللی است ، بحيث عوامل خارجی از يکسو و حاکميت رژيم فاسد جنگسالاران ، نقض خشن و دوامدار قوانين کشور توسط زورمندان و بالاخره بی مسؤليتی و سنگدلی روشنفکران کشور و نفاق حاکم بين نيروهای ملی ـ مترقی و عدالتخواه ، بمثابه عوامل داخلی دوام جنگ و بحران مزمن جاری است .
برای ايالات متحده امريکا و متحدين ناتويي آن چون آفتاب روشن است که حملات تروريستی توسط آی-اس-آی طرح و تحت رهبری آی-اس –آی توسط گروههای تروريستی به منصه اجراء گذاشته ميشود .
بعد از کشته شدن اسامه بن لادن توسط نيروهای خاص امريکا در محوطه گارنيزيون اکادمی نظامی پاکستان ( کاکول ) در منطقه آيبټ آباد پاکستان و عکس العمل نظاميان پاکستانی عليه اين اقدام امريکا و بزندان انداختن دوکتور شکيل ( اپريدی ) بنام خيانت ملی و اتهام افشاء بن لادن ، اسيرکردن آن عده از طالبانی که بدون مشوره آی-اس-آی جهت آغاز مذاکرات صلح با دولت افغانستان از خود آمادگی نشان ميدهند، اعتراض شديد پاکستان عليه حملات هوايي امريکا بر ضد تروريستان و حملات راکتی ارتش پاکستان بر مناطق سرحدی افغانستان اين به اصطلاح متحد خارج ناتويي امريکا ، آمادگی جديد امريکا برای ازدواج جديد با پاکستان واقعأ سوال برانگيز است .
رهبران پاکستان ، اشکارا ، حمله بر مواضع تروريستان ، و افشای بن لادن را خلاف منافع ملی پاکستان اعلام ميدارند. چون بنيادگرايي و تروريسم متضمن بقای پاکستان است ، تربيت ، حمايت و صدور بنيادگرايی و تروريسم بين المللی توسط پاکستان ، به هيچوجه امر تصادفی نيست .
اکنون که افغانستان نسبت به هر وقت ديگر با مداخلات گسترده تر همسايگان مواجه است و حتی تماميت ارضی کشور ما مورد تجاوز علنی قرار گرفته است ، دشمنان افغانستان تجاوزات سياسی و نظامی خود را با تهاجم اقتصادی و فرهنگی تکميل مينمايند، درچنين وضعيتی افغانستان فاقد اردوی ملی و پوليس ملی مجهز با تخنيک و وسايل عصری ، تجربه کافی و مورال محاربوی است . حاکميت جنگسالاران ، نيروهای امنيتی افغان را مميزات تنظيمی و فرقه ای انتقال داده است و تا هنوز باندهای مسلح غير قانونی با انبارهای سلاحهای کشنده در اطراف و اکناف کشور فعال بوده و مردمان مناطق تحت اثر خود را گروگان گرفته اند. پايمال خشن قوانين و فساد بينظير اداری باعث از هم پاشيدن شيرازه جامعه ميگردد . بر خلاف وعده های سپرده شده ، آينده افغانستان نسبت به هر وقت ديگر تاريک به نظر ميرسد، عوض حاکميت دموکراتيک مافيای خون آشام اداره کشور را در دست دارد . با وجود سرازير شدن ملياردها دلار بمنظور تأمين امنيت ، توسعه و بازسازی ، ترقی اجتماعی ، رشد اقتصادی ، انکشاف فرهنگی و تحکيم دموکراسی ، هر روز مردم مااز دست ناامنی ، گرسنه گی ، نبود خدمات صحی ، سرما و بی سرپناهی به هلاکت ميرسند . جوانان بدبخت کشور ما نسبت فقر گسترده و بيکاری مزمن دسته دسته در جنگهاو در راههای دور و پر مخاطره به خاطر بدست آوردن لقمه نانی در کشورهای ثروتمند، به کام مرگ ميروند . مکاتب شان لقمه حريق و راههای مکتب و شفاخانه ماين گذاری ميشوند .
زنان مظلوم افغان نسبت زنده گی برده گونه ، شرايط تحمل ناپذير قرون وسطايی، محروميت و بی حقوقی به خودسوزی های تکان دهنده پناه ميبرند. وضعيت زنان افغان نه تنها مايه شرمندگی افغانها ، بلکه داغ ننگ بر پيشانی قرن بيست و يکم ، لکه بر دامن بشريت مترقی و تراژيدی هولناک تاريخ انسانيت است . سرنوشت قريه جات و شهرهای افغانستان که درجريان جنگهای سی ساله ازبین رفته ، به همان حال اسبق خود باقی مانده . کابل پايتخت پرآوازه کشور ما يگانه پايتخت در جهان امروز است که بدون سيستم کود های پوستی ، نامگذاری کوچه ها و سرکها و حتی اشاره های ترافیکی و کاناليزاسيون می باشد . کمک های مالی جامعه بين المللی به کيسه های دزدان حرفه ای حاکم بر سرنوشت کشور و شرکاء خارجی شان سرازير شدند. اگر اين همه کمک ها و مساعدتها از طريق اداره شايسته ملی ، شفاف و مسؤل صورت ميگرفت ، بدون شک چهرهء افغانستان را دگرگون ميساخت .
مردم صبور افغانستان برخلاف روزهای نخست ، ثمرهء تلخ سومين دوره فاجعه آميزحاکميت جنګسالاران را تجربه کردندو همه اميدهای شان از حضور نيروهای جامعه بين المللی و حاکميت مافيايي فاسد مورد حمايت آنها، به يأس و نا اميدی تبديل شده اند.
نيروی سياسی فعال و مؤثری که اميدها و انتظارات مردم زجر ديده افغانستان را به واقعيت تبديل نمايد ، عملا در صحنهء سياسی کشور حضور نه دارد . ما امروز بحکم برگشت ناپذير تاريخ ، بر اساس اراده تزلزل ناپذير ملی و احساس مسؤليت در برابر وطن و مردم ، همچون نيروی سياسی کشور را اساس ميگذاريم و شما دوستان گرامی شاهدان و ایجادگران رويداد با اهميت سياسی در تاريخ پرحادثه کشور ميشويد .
دوستان !
در اوضاع و احواليکه ايالات متحده امريکا و متحدين ناتويی آن نيروهای خويش را از افغانستان بيرون ميکشند و به اصطلاح مسؤليتهای امنيتی را به نيروهای امنيتی افغان انتقال ميدهند، حامدکرزی رييس جمهور دولت اسلامی افغانستان ، در موجوديت و حضور پر زرق و برق نظامی ايالات متحده امريکا و ناتو ، در بيداری و خواب دندانهای اتومی پاکستان و اشباح آی-اس-آی را ميبيند ، در حاليکه نظاميگران پاکستانی مناطق سرحدی کشور عزيز مارابارها و تکرارأ به راکت و توپ میبندند ولی حکومت فعلی زير سايهء سنگين آی-اس-آی جرأت اعتراض بر حملات نظامی مربيان پاکستانی را نه دارد .
رژيم آخوندی ايران ، افغانستان را چنان گروگان گرفته است، و تا حدی پيش رفته است که بر علاوه تهاجمات سياسی ، اقتصادی و فرهنگی ، خود را اجازه ميدهد، تا علنأ در نصب و عزل کادرها و پرسونل مداخله کند.
مليونها انسان مهاجر افغان در پاکستان و ايران وسيلهء فشار اين همسايگان خدا ناترس اسلامی ، برای تحميل سياست های ضد افغانی و ضد انسانی است .
مسأله برگشت آبرومندانه مهاجرين افغان به کشور شان بمثابه وظيفهء تأخيرناپذير در برابر حکومت ملی ( که متأسفانه افغانستان فاقد آن است ) قرار دارد .
بحران اقتصادی جهان که تا اکنون با وجود اقدامات اضطراری اکثر دولت های جهان، به شدت روزافزون ادامه دارد، همه کشورهای عقبمانده، از جمله افغانستان را بيشتر از ديگران در وضعيتی تحمل ناپذير قرار داده است. مردم بحرانزدۀ افغانستان ، بحران های پی در پی را تحمل ميکنند . از سالهای سال به اينسو مسايل مبرم حياتی بدون حل انباشته شده و وظاٍيف تأخيرناپذير ملی در نتيجه مقاومت تاريک انديشان و ظلمت پرستان قرون وسطايي ، بدون اجراء باقی مانده است . بحران افغانستان ريشه در قرنهاو نسل ها دارد . تا موانع در راه رفورمهای سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برداشته نه شود، بحران تباهکن و کشنده دامن مردم و کشور را رها نخواهد کرد . اين امر مستلزم وحدت و همبستگی همه نيروهای ترقی پسند دارای اجندای ملی، اتحاد تمام اقوام برادر و برابر افغانستان و همه احاد و افراد وطنپرست افغان است.
صعود قيمتهای مواد غذايي در سطح جهان ، اثرات فاجعه باری برای جامعه افغانی بارآورده است . اقتصاد زراعتی کشور ما که شديدا به غله جات و محصولات کشاورزی و مالداری وابسته است ، نسبت سالهای طولانی جنگ، شيوهء توليد ابتدايي ، نبود و تخريب شبکه های آبياری ، خشک ساليها، آفات طبيعی ، اختصاص زمينهای زراعتی برای کشت خاشخاش ، غضب زمينهای زراعتی دهقانان توسط جنگسالاران و زورمندان ، نابودی فارمهای ميکانيزه دولتی ، نبود خدمات زراعتی و تخنيکی از جانب دولت و عدم تاديه کريدتهای زراعتی ، راکد گرديده است . افغانستان که اساسأ يک کشور وارداتی و دارای اقتصاد استهلاکی می باشد، همسايه گان شرقی و غربی کشور ما برخلاف اصول همزيستی و همسايگی و نورمهای پذيرفته شدهء بين ا لمللی ، عامدانه به خاطر منافع آزمندانه در راه تجارت افغانستان با کشورهای جهان موانع ايجاد ميکنند. اين امر به تشديد اوضاع ، تعميق و گسترش هر چه بيشتر بحران جاری مساعدت ميکند.
اشتراک کنندګان محترم کانفرانس !
شرايطی ملی و بين المللی چنان بار آمده اندکه افغانستان جنگزده و غرق درخون ، منزوی و فراموش شده بار ديگر در محراق توجه جهانيان قرار گيرد . افغانستان دايمأ متمايل به بی طرفی ، پيمانهای ستراتژيک دوستی و همکاری را با بزرگترين کشور های جهان به امضاء رسانيد. ايالات متحده امريکا افغانستان را متحد غيرناتويي خويش اعلام نمود . کشور های جهان پيشرفته افغانستان را در امر اعاده صلح و بازسازی کمک و ياری ميرساند .
تاريخ ايجاد و تشکيل دولت مستقل ملی را که ممثل اراده مردم افغانستان باشد و از کمک هاو مساعدتهای جامعه جهانی در جهت تأمين امنيت ، برقراری صلح پايدار ، بازسازی زيربناهای اقتصادی ، توسعه دموکراسی ، حاکميت قانون و تأمين عدالت اجتماعی استفاده نمايد ، در دستور روز قرار داده است. بدون داشتن حکومت مسؤل و ملی، برقراری صلح در کشور ناممکن است و بدون برقراری صلح ، بازسازی زيرساخت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ناممکن ميباشد . امرصلح بمثابه ضرورت دايمی جامعه ، رابطه مستقيم به حل انديشمندانه مسأله قدرت دارد . جنگ و ناامنی معلول بی تعادل شدن قدرت در جامعه است . باالنتيجه صلح پايدار مستلزم عدالت اجتماعی است . همين اکنون جامعهء محروم و مظلوم ما به حق نسبت به اداره فاسد از خشم می جوشد ، چون مفسدين و دزدان درايي های شان را از خود ساخته و از ترس عدالت مردم، درايي های غارت شده را هر روز به کشورهای خارجی انتقال ميدهند.ادامه اين وضعيت خواهی نه خواهی با خشم وطغيان مردم همراه است و در نهايت تصادمات خونين اجتماعی را سبب خواهد شد . حزب واحدما کليه مسايل مبرم و حياتی که با سرنوشت و مقدرات مردم و کشور ما رابطه دارد، از جمله وحدت ملی و سراسری افغانهارا در محراق توجه خود قرار خواهد داد و راه حلهای بيرون رفت از منجلاب کنونی را به همه نيروهای سياسی و مردم شجاع و دلير افغان پيشنهاد خواهد کرد .
صلح نه تنها ضرورت زندگی است بل شرط حتمی تکامل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه نيز است .. قبل از جنگ نيز در افغانستان صلح بود ، ولی نبود عدالت اجتماعی و موانع در راه تکامل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ، چه در زمان صلح و چی بعد از آن عامل اصلی داخلی تصادمات اجتماعی ( قربانی های نهضت های مشروطيت اول و دوم ) و جنگ های تباهکن سی ساله گرديده اند . وقتی صلح پايدار ممکن است که آزاديها و حقوق مردم و زمينه های رشد رفاه اقتصادی و غنای معنوی جامعه در آن ميسر باشد . حزب واحد ما با تمام نيرو در راه نيل به صلح، اين آرمان ديرينهء مردم ما خواهد کوشيد. باور و اعتقاد راسخ حزب واحد ما به حل مسالمت آميز و انسانی مسايل سياسی و اجتماعی و اتکای ما بر همه نيروهای ملی و مترقی راه را به سوی صلح واقعی همراه با رفاه اقتصادی و غنای معنوی جامعه افغانی خواهد گشود .
کوههای عظيمی از مشکلات ، امر نجات از بحران تباهکن جاری، حل عادلانهء مسأله جنگ و صلح ، بوجود آوردن اداره وحکومت ملی ، مسؤل ، صادق و شفاف ، از ميان برداشتن موانع در راه تکامل سالم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، تأمين وحدت ملی اقوام برادر و برابر افغان ، وظايف خطير و بزرگی را در برابر همه وطنپرستان افغان قرار داده است .
وحدت و همبستگی بلادرنګ و بدون قيدو شرط همه افغانهای وطنپرست ، روشنفکران مترقی و همه آنهاييکه فطرت شان هنوز مسخ نه شده است و در ضمير و وجدان شان حب وطن زنده است امر ضروری، مبرم و حياتی است. همهء افغانهای مسؤل ، دارای احساس وطنی ، متعهد و باايمان ، همه احزاب و سازمانهای سياسی بدون استثناء ، جوامع مدنی و همه آنهاييکه از جنگ نفرت دارند و دلهای شان بخاطر امر شريفانهء صلح ، ترقی و تعالی کشور، رفاه و سعادت انسان افغان می تپند، بايد با حفظ تفاوتها و احترام متقابل، تحت لوای افغانيت و انسانيت هر چه زودتر باهم متحد شوند . بحران جاری افغانستان، نتيجه منطقی دوران جنگ سرد و کشمکش های مولود از آن است . حل بعد ملی و بين المللی اين بحران مستلزم تأمين ، تحکيم و توسعه وحدت ملی افغانها به مثابه عامل داخلی انکشاف جمع ، مساعی بين المللی است . حزب واحدما در حاليکه به اهميت کمک های جامعه جهانی تأکيد ميورزد ، مردم افغانستان را عامل اصلی همه تحولات اقتصادی ، اجتماعی ، سياسی و فرهنګی بشمار می آورد .
تاريخ سختگيرانه افغانها را در برابر دو انتخاب قرار داده است :
۱- وفاق ملی
۲- نفاق ملی
انتخاب اول ( وفاق ملی ) متضمن حفظ و نگهداری، غناء و تکامل همه هستی ها و کليه داشته های مادی و معنوی است .
انتخاب دوم ( نفاق ملی )، دوام وضع موجود الی تباهی و نابودی کامل تمام هستی و کليه داشته های مادی و معنوی است .
دوستان گرامی !
نشست امروزی ما به مناسبت خجسته انتخاب اول است . امروز ۱۴ ميزان ۱۳۹۱ در تاريخ سياسی افغانستان حادثه بی مانندی رخ داد . شما دوستان عزيز شاهد يورش بی آمان دو حزب وطنپرست ( حزب ترقی وطن و حزب ملی افغانستان ) بر نفاق حاکم در محيط روشنفکری، تشتت و پراگندگی سياسی نيروهای ملی و نمايش واقعی وحدت و همبستگی بمنظور اهداف بزرگ ملی و انسانی هستيد . شما شاهدعينی وحدت سياسی و سازمانی دو حزب مستقل سياسی ورسمی کشور هستيد. اساس و بنياد وحدت دو حزب ما متکی بر مواضع مشترک ملی و سياسی، اعتقاد عدالت خواهانه و باورهای عالی و انسانی است . دو حزب سياسی که با احساس و مسؤليت در برابر وطن و مردم بر همه خطوط جدايي ، نفاق وافتراق خط بطلان کشيدو بر اساس پيوندهای اعتقادی و عاطفی ، بدون روح امتيازطلبی ، با روحيه برادری و برابری، تواضع و فروتنی، وارادهء خدمتگذاری به مردم و وطن، حزب واحدسياسی را اساس گذاشت. بنيانگذاری حزب واحد ما گام اول مثمر در جهت وحدت و همبستگی نيروهای ملی و مترقی است ، ما با اين گام سنت نفاق حاکم بر جامعه روشنفکری را شکستانديم و درين راستا الی وفاق سراسری ملی به پيش خواهيم رفت . ما از تريبون عالی اين گردهمايي کليه نيروهای ضدجنگ و طرفدار داعيه صلح را بسوی وحدت عمل ، بخاطر اهداف ملی و انسانی فراميخوانيم . اين فراخوان صدای تاريخ و زمان ماست ، صدای قلب خونچکان مادر وطن است ، صدای ملت بخون غلتيده افغان است و صدای يتيمان و بيوه های بيدفاع و مظلوم شهيدان بخون خفتهء ماست . ملت ما و در پيشاپيش آن روشنفکران متعهد و وطندوست در برابر چلنج های متعدد روزگار قرار دارند. اقدام وحدت طلبانهء دوحزب ما در حقيقت امر بخاطر آمادگی و جوابگويي در برابر اين چلنج ها است . باری دانشمند و متفکر بزرگ قرن بيستم آلبرت انشتاين در قبال وقوع خطر جنگ دوم جهانی گفت :
« زندگی بشر را يک خطر مهيب تهديد ميکند و روز بروز زندگی در جهان تحمل ناپذيرتر ميگردد. علت آن نه تنها کسانی اند که اين خطر را بوجود مياورند، بلکه آنهاييکه خطر را ميبينند و به اقدامات پيشگيرانه متوصل نميشوند، نيز ميباشند.» حزب واحد ما قاطعانه و صميمانه با تمام نيرو و توان در جهت اتحاد و همبستگی کليه نيروهای سالم بخاطر جلوگيری از وقوع تراژيدی های خونين و وحشتناک ، مبارزه خواهد کرد .
دوستان عزيز !
ما حزبی را بنيان گذاشتيم که مرکز تمام مساعی و فعاليت های آن انسان افغان است . انسان پايهء اساسی و مضمون اصلی خرد و قضاوت های حزب ما خواهد بود . ازينکه انسان در انديشه ها، افکار، عقايد و اعمال اش هستی مييابدو انسان را انديشه، قدرت بيان و کارهدفمند از دنيای ساير حيوانات متمايز ميسازد . حزب ما از هستی انسان ، يعنی حقوق طبيعی و اساسی انسان ، حق زندگی کردن ، آزادی انديشه و بيان ، حق انتخاب ، حق تحصيل کار و استراحت و حق برابری، دفاع خواهد کرد .
حزب ما بر خلاف افراد انگشت شمار و حلقات معين، در جهت توسعه و تحکيم اتحاد و همبستگی برادری و برابری اقوام افغانستان مبارزه خواهد کرد . ما با هم نيرومند هستيم، نيروی ما در اتحاد و همبستگی ما است . وحدت و اتحاد ما متضمن پيروزی ماست . مبارزه در جهت تحکيم برادری و برابری اقوام افغانستان وظيفهء نه تنها حزب ما، بلکه وظيفه همه احزاب سياسی کشور است . احزاب مختلف سياسی کشور با پروگرامهای مختلف برای مردم چانس انتخاب ميدهد، تا از ميان پروگرامها از بهترين پروگرام پشتيبانی و حمايت نمايند . احزاب سياسی در بين مردم پروگرامهای خود را توضيح می نمايند، تا حمايت مردم را حاصل کنند. زيرا منبع اصلی قدرت مردم است . به اين ترتيب آگاهی سياسی مردم بالا ميرود ، و آگاهانه در امور مربوط به سرنوشت سياسی کشور سهم ميگيرند. پس تعدد احزاب ، کثرت منابع قدرت و اختلاف انديشه و تفکر نه تنها خلاف منافع جامعه نيست ، بلکه ضرورت جامعه نيز است . حزب ما در حاليکه از تعدد و تکثر احزاب، منابع مختلف قدرت و پلوراليسم سياسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی حمايت ميکند، در عين حال وجود احزاب انجويی و مربوط به شبکه های استخباراتی خارجی را به خير جامعه نميداند. احزاب سياسی يکجا با مردم ميکانيزمی را بوجود می آورند تا حکومت را به کار اندازند و اجرأت آنرا کنترول و نظارت نمايند . دموکراسی چيزی جز شرکت وسيع مردم در تعين سرنوشت سياسی جامعه و کنترول امور حکومت نيست. مهمترين خصوصيت دموکراسی مشارکت مردم در پروسه های سياسی وحمايت شان از احزاب سياسی است. چنانچه گفته شد هر حزب سياسی شايستهء اعتماد مردم نيست . تشخيص اين امر مستلزم آگاهی سياسی در بين مردم است . دموکراسی در جامعه ای ممکن است که مردم آن از آگاهی سياسی لازم برخوردار باشد و در برابر سرنوشت سياسی کشور و جامعه احساس مسؤليت داشته باشد. آگاهی سياسی قدرت بالقوه مردم را به قدرت باالفعل تبديل ميکند . قدرت و نيروی يکی از مشخصات مردم است . ولی در صورت عدم آگاهی سياسی مردم، از نيروی مردم عليه مردم استفاده شده ميتواند. حزب ما وظيفه دارد تا به تاريکترين و عقب مانده ترين اطراف و اکناف کشور آگاهی سياسی و حقايق مربوط به زندگی جامعه را حمل نمايد .
حزب ما در روابط تنگاتنگ با مردم از پراتيک و تجارب زندگی آن خواهد آموخت و برمبنای واقعيت های عينی با خاکساری و تواضع مردم را آموزش خواهد داد .
حزب ما برخلاف ايديالگرايان ، پيرو اصول واقعگرايي و پراگماتيسم است. حزب ما اجازه نخواهد داد تا قضاوت های خود را بر واقعيتها تحميل نمايد . بلکه قضاوتهای حزب ما مبنی و ناشی از واقعيتها و انعکاس حقيقی واقعيتها خواهد بود.
حزب ما وظيفه دارد تا حقوق و آزادی های قانونی مردم را به واقعيت اجتماعی تبديل نمايد . حفظ و حراست آزاديها و حقوق مردم بايد در صدر وظايف احزاب ملی و مترقی و هرادارهء سالم، دموکراتيک و ملی جای داشته باشد . ايجاد و تشکيل ادارهء سالم، کارآمد، شايسته، ملی و شفاف به مثابه ضرورت تاريخی به مساعی مشترک، تعاون و همکاری احزاب سياسی در رابطه تنگا تنگ با مردم ضرورت دارد. احزاب سياسی و مردم بدون وحدت و همبستگی خلل ناپذير قادر به دفاع از حقوق و آزاديهای مردم و ايجاد جامعه مدنی نه خواهد بود .
صدای حزب ما صدای آنهايی خواهد بود، که صدا نه دارد . حزب واحد ما حزب فريادهای خاموش شده است. حزب ما تمام ناگفتنی ها را با صدای رسا خواهد گفت. حزب واحد ما با خدمتگذاری و فروتنی عقول و قلوب مردم را تسخير خواهد کرد و مردم افغانستان را در امر تأمين صلح، تشکيل ادارهء سالم و وطندوست، بازسازی کشور، حاکميت قانون و عدالت اجتماعی کمک خواهد کرد. حزب واحد ما بر بنياد وحدت و همبستگی مردم به انواع ستم های اجتماعی نقطهء پايان خواهد ماند. حزب ما بر پايهء اراده ملی مردم افغانستان از وحدت ملی اقوام برادر و برابر افغان دفاع خواهد کرد .حزب واحد ما اولين حزب سياسی کشور است که از محدوده منافع گروهی به سوی منافع ملی و عامه عبور نمود و سنت فرسوده و تباهکن نفاق را شکستاند. ما اميدوار هستيم تا اين اقدام شجاعانهء دو حزب ما توسط ساير احزاب سياسی کشور تعقيب گردد.
اجازه دهيد، بمناسبت وحدت دو حزب وطنپرست کشورما، مراتب تبريکات گرم و شادباشهای صميمانه خويش را به تمام اعضای حزب، هيأت رهبری حزب واحدما و همه هموطنان عزيز تقديم نمايم و يکبار ديگر از تريبون عالی کنفرانس وحدت دو حزب ما ، همه هواداران صلح ، دموکراسی و عدالت اجتماعی را به سوی وحدت ، اتحاد و همبستگی خلل ناپذير فرا بخوانم .

به پيش در راه وحدت ملی ، اتحاد و همبستگی کليه نيروهای ملی و مترقی
مخ په وړاندي ، په هيوادكي دوطنپالونكو افغانانو ، دپراخ ،ځواكمن غښتلي اونه ماتيدونكي پيوستون په لور

Comments are closed.