ای زن

( سروده ارسالی از داکتر طهماس به پیشواز 8 مارچ)

وه که خانه روشن شد ، نورِ منزلی ای زن
صد سلام من برتو ، شمع محفلی ای زن
آن که ناقصَت گوید ، خود زعقل محروم است
هوشمند و دانایی ، خوب و عاقلی ای زن
نامِ مرد بی نامت ، واژه ییست بی معنا
نصفِ معنیِ مردی ، نیمِ کاملی ، ای زن
هرچه را که می بینم ، حاصلیست از چیزی
جز ترا ، که حیرانم از چه حاصلی ای زن
گاهی نرم تر از موم ، گاهی سخت تر از سنگ
چون سوالی بی پاسخ ، سخت مشکلی ، ای زن
در دلِ شبِ مهتاب ، چون نسیمِ دریایی
در درخشش خورشید ، ریگِ ساحلی ای زن
با سلاحِ زیبایی ، قتل می کنی دلها
از وِنوس* تا امروز ، آخ “قاتلی” ای زن!
هرقدر ترا دیدم ، شاعرانه کوشیدم
“معنیت نفهمیدم” ” شعر بیدلی ای زن”
گفته اند و می گویند ، هست اصلِ ما از گِل
با تنِ چوگُلدسته ، تو هم از گِلی ای زن ؟
ـــــ
* ونوس ـ
الهه عشق و زیبایی
در نزد رومیان و یونانیان قدیم.»

2016-03-06 09.18.53

Comments are closed.