باید وحدت کنیم!

 

رحیم حبیبی15050415_1349733161706660_1448492060_n-png

باید وحدت کنیم ایا ما واقعا طرفدار همگرایی پایدار هستیم ؟ وقتی در ویران کده ما افغانستان عزیز همه جا جنگ ؛ نفرت ؛ کینه و تخاصم است . وقتیکه داروغه های سیاسی مان به سر مسله زبان ؛ قوم ؛ و هویت خویش به منازعه پایان ناپذیر؛ قد بر افراشته و قداره بدست بروی همدیگر شمشیر میکشند . وقتیکه سیاسمتداران درغگو و بی حافظه مان ؛ برای مردمش دروغ می لافند ؛ افسار می بافند و پالان می دوزند ؛ بدون شک درد و تالم و یاس اور است . در سرای ماتم زده بنام افغنستان افق همه تاریک است و از روشنی نه تنها خبری نیست بلکه افق های روشنی را در فراسو را نمیتوان به تماشا نشست . وقتی همه جا ودرهمه بیغوله های کشور سربازان ارتش ؛ این فرزندان با شهامت و تفنگدار وطن به انکه بدانند ؛ از کیها دفاع میکنند و برعلیه کیها می جنگند ؛ به قتل گاه ها ؛ دسته دسته برده و سلاخی میشوند . وقتیکه داروغه های دین و سیاست از تعریف دوست و دشمن عاجزند همه جاه سختی و رنج مستولی میشود و از آسایش نویدی نیست ، وقتی فکر و جسم

انسان های دردمند ؛ رنجمند و تکیده ؛ بویژه نخبه گان که ادعای وطنپرستی و مسولیت پذیری را دارند ؛ در برابر آزمون فرسایشی و اضطراب آور قرار میگرد و سراپا حقارت را احساس میکند ولی بازهم درین حالت ارامش و وقار خویش را حفظ کرده اما درین جذر و مد زمان ؛ در برابر همه تالم درد و سختی ایستاده گی نموده و به دیگران امید ؛ زنده بودن و اینده را نوید میدهند بدون شک انها صاحب ایمان بزرگ هستند . ایمان برای پیروزی ؛ بهروزی و نجات کشور از ین مخمسه. به باور من یکی از تلاش های جدی و جانفرسا که درین سالهای پسین بویژه در بهبوبه های اخیر ؛ یاران و هم فکران ؛ و همه انهایکه بار مسولیت عظیم تاریخی ؛ در رگه های تارو پود وجود شان در تپش مستدام است ؛ براه انداخته اند ؛ همگرایی و هم دیگر پذیری برای ایجاد یک حزب بزرگ سراسری که خوشبختانه درداخل کشور این پروسه چنانکه همه وقوف داریم به شدت اغاز یافته و دارند کاررا به ستیغ پیروزی رسانیده و مسولیت بزرگ تاریخی و مانده گار در برابر ارمانهای بخاک نشسته مردم افغانستان را ؛ ادا نمایند . تفاهم و همگرایی لازمه حیات سیاسی است بحث همگرایی در همه ابعاد ان در بهبوبه کنونی یکی از داغ ترین بحث های جامعه بحران زده ماست . درین جامعه همه چیز از بیخ وبن ویران شده ست . همه میدانند نه ان ساز و کار های اجتماعی دیگر وجود دارند و نه ان سازمانهای بهم پیوسته و منظبط گذشته . در چنین وضع مردم از نبود یک پیشاهنگ واقعی و مردم سالار رنج میبرند ؛ توده های ملیونی بدون پیشاهنگ هیچ کاری را انجام نخواهند داد . برای دریافت و نشانی کردن راه های جدی در راستای اعتماد سازی ؛ همراهی و همدلی اشتراک نظر و یا عمل و مولفه های دیگر ؛ بسیاری از شخصیت ها صاحب نظر و صاحب پندار برای همگرایی پایدار و استوار در چندین دهه گذشته با نوشتن ؛ مقالات ؛ تحلیل ها و حتی ایجاد اتاق های پالتکی بحث های مفید ؛ سازنده و همه جانبه را در توالی و امتداد زمان براه انداختند اما به علت ناپایداری و استمرار در طرح هایشان از یکسو و نداشتن تعاریف معین از اهداف شان در سوی دیگر ؛ این بحث ها نه تنها نتایج ملموس و پر باری را از خود بجا نگذاشت ؛ بل بدون نتیچه پایان یافت وحتی در بعضی جا ها دسته جات جدیدی را عرض وجود دادند . چرا چنین شد ایا عوامل شکست ؛ افول و فرود چنین گفتمان ها ؛ گاهی به پنجه کنکاش و گفتمان های جدید کشیده شده است . بدون شک تحلیل گران و دانشمندان و انهایکه از منظر ریالیزم جامعه افغانی همه این مسایل را مورد مداقه و پژوهش قرار داده اند ؛ اما درین بحث شاید چند مسله غایب بوده و فقدان همین چند مولفه باعث و برهان این بوده که استطاعت همدیگر پذدیری را در خود سراغ نداشته ایم . استدلال های مختلفی وجودداشت اذهان همه طیف های فکری را چنین دسته بندی میکنم . ما تا زمانی روی خط فکری بصورت واحد و یگانه عمل نکنیم ؛ نمیتوانم همگرایی پایدار داشته باشیم اما درین مرحله حساس که وحدت شکل یافته و سازمانهای سیاسی مان همه بهم مدغم شده اند ؛ خط فکری بدون کمترین شبه ؛ یکی از پایه های و محمل های اساسی برای سختار اینده و مبارزه متفق و بهم فشرده مان ؛ امر حیاتی است ؛ انچه که امروز حکومت وحدت ملی را دچار تشتت و پراگنده گی و شکست و ریخت نموده همین چند گانگی خط فکری شان است . یعنی فقدان خط فکری واحد . ما باید از گذشته مان بیاموزیم . خط فکر ی اساس کار و اساس ساختار یک سازمان سیاسی را تشکیل میدهد ما باید بدانیم که برای افغانستان چه میخواهیم و این خواست را با کدام عناصر ؛ با کدام میتود و با کدام کنش میتوانیم به موفقیت برسانیم و این عمل قطعا بعد از وحدت الزامی است . کار یست که باید در اتاق فکر تنظیم گردد . نه در جای دیگر . برای این امر ما باید به تعاریف بسیار از واژه های سیاسی دست یابیم و برای همگرایی در تعاریف این واژه و اصطلاحات ؛ ناگذیریم وارد بحث ها و گفتمانهای ؛ جدی شویم مثلا ما باید روی اهداف تاکتیک برنامه باهم تبادل نظر کنیم تا یکمقدار روی اصول اساسی ما بهم برسیم . یا مشخصتر ستراتیژی حزب باید معین باشد تاکتیک حزب روشن باشد برنامه و اساسنامه ما باید مطابق به نیاز و خواست زمان تنظیم یافته باشد نه بر مبنای و قواعد ساختار های کلاسیک و کهنه گذشته . ما باید رهبری با کرایزما ؛ عملگرا و با شهامت را سراغ کنیم . ما باید به ضرورت های جامعه پاسخ گو باشیم مثلا مشکل افغانستان . در حال حاضر به چه ضروردت دارد به گونه الگو امنیت مبارزه بر ضد فساد حل معضل بیکاری حل مسله جنگ حل مسله ملی مناسبات بین المللی این تضاد ها باید پیدا شود این کار یکنفر و یک شبه نیست ما باید بدانیم که جامعه به چه نیاز دارد نه اینکه ما چه میخواهیم . در جامعه تضاد های اصلی را دریابیم . انها را نشانی کنیم روی انها بحث های طولانی را براه انداخته نتیجه گیری کنیم وموضع خود را نسبت به این تضاد ها روشن بسازیم نه مانند عده زیادی از احزاب سیاسی در جامعه کلی گویم کنیم . همه ما میدانیم که یکی از تضاد های اصلی در جامعه حل مسله ملی است این مسله واقعا به معضل بسیار پیچیده تبدیل شده است ایا میشود به ماست مالی های چون گذشته به حل این مسله پرداخت . به نظر من این یک مشکل جدی است ما باید در برابر حل این مسله تعریفی روشنی داشته و عمل روشنی داشته باشیم . یکی از معضل دیگر در میان احزاب چکیده از احزاب قدیم بحث حمایت و یا مذمت رهبران گذشته است بسیاری ها از نام این رهبران بهره برداری سیاسی میکنند بحث بر اسطوره سازی ؛ موفقیت ها ؛ خوبی ها و اشتباهات شان برای ما نه تنها هیچ نتیجه را بدست نمیدهد ؛ بل ما را بیشتر از پیش پراگنده میسازد من نمیگویم که بر عملکرد های انها و گذشته حزب ؛ بحث صورت نگیرد ؛ ابدا چنین اعتقاد و باور را ندارم ؛ این بحث است که اتاق فکر حزب در مورد انها نظریه واحد را ارایه نمایند تا ما را از شر رهبر پرستی نجات دهند . من معتقد بدین هستم که بحال نگاه کنیم تا اینده را بسازیم . مسله دیگر مسله فکر ماست ما تا باهم فکر واحد نداشته باشیم ابدا باهم بصورت ارگانیک یکجا نخواهیم شد به گذشته نکاه کنید این معضله را حل شده درخواهید یافت بحث فکر را بازهم اتاق فکر حل خواهد کرد ما نیاز داریم که دانشمندان؛ سیاستمداران و اهل علوم سیاسی ما درین باره بحث را براه اندازند و خط فکری حزب را معین سازند . این بدین معنی نیست که چند تا کارمند سیاسی درین باره تصمیم اتخاذ نمایند این بدان معنی است که مجموعه خرده اطلاعات از درون جامعه و از رده ها و لایه های پاینی حزب به بالا؛ انتقال و انها در انجا بروی خواسته و نیاز های جامعه مسایل را به کنکاش برده و تحلیل نهایی را برون دهند . حزب باید با گذشته خود دید نقادانه داشته باشد و گذشته مان بایست از زیر تیغ برنده نقد عبور داده شود . برای اینکه نتیجه گیری از اشتباهات و خطا های گذشته معنی مذمت و توبیخ را نه ؛ بل عزم ها را جزم تر و خلل ناپذیر تر میسازد ؛ نقد برای عبرت گرفتن و دروی جستن از خطا های گذشته است . وده ها پندار و نظریاتیکه در درون هر کدام حرف و حدیث های وجود دارد که در حقیقت همین ها سولالت جدی است , سوالات است که بدون شک کتله های وسیعی از روشنفکران طیف همگرایی انها را در ذهن خود نه تنها دارند ؛ بلکه پشت سر انها استوار ایستاده و پاسخ می طلبند . ستراتیژی تاکتیک و مولفه ای دیگر چون اتاق فکر بخاطر ترسیم و خط کشیهای فکری ؛ پایدار ساختن همگرایی ؛ تدارک چهره های کریزماتیک برای رهبری ؛ تدارک عناصر تیوریک برای سراغ شعار ها و میتود های مبارزه . هدف درایجاد ساختار های سیاسی ؛ باید روشن باشد بدین معنی هدف بر اندازی نظام است یا راه اندازی نظام است . همچنان ستراتیژی باید روشن باشد . ستراتیژی مسالمت امیز است یا قهر امیز و کماکان تاکتیک . هدف باید روشن و واضح باشد ؛ ستراتیژی باید قابل هدایت و اداره باشد . دربخش تاکتیک امکانات اجرایی و امکانات دسترسی به اهداف کوتاه مدت در نظر گرفته شود . درین سه پروسه بالا واقع بینی در اجرای همه انها از نظر دور نباید داشته شود . زمان وفرصت اجرای ان باید نیز ارزیابی گردد . من فکر نمیکنم که تا اینجا قضیه کسی با این سخنان مشکلی داشته اباشد . هر انسان عاقلی میداند که بدون پایداری و همگرایی ؛ کار موثری را نمیتوان ؛ انجام داد چون درین نوع از همگرایی مقصود مبارزه است . این نوع شور و کنکاش های سیاسی چندین دهه است که در اروپا ادامه داشته و تا کنون هیچ نتیجه مثبتی از خود بجا نگذاشته است برای اینکه زیر بنایی ؛ عمل نشده است در حالیکه یکی از مولفه های همگرایی همانا همگرایی پایدار است . جرئت، صراحت، اعتماد به نفس، قاطعیت و پایداری در سیاست و در برابر وضع سیاسی، به جای سکوت، ضعف، جُبن، اغماض و التماس، سیاستمدار را بسوی پیروزی می برد. بیایید راه برون رفت از مشکلات را با بیان و نشانی کردن انها ؛ دریابیم و مشکلات مانرا بی پرده به بحث گیریم تا از بخشی موانع عبور کرده باشیم .

. به امید وحدت پایدار و مستدام

 

Comments are closed.